Thursday, June 30, 2005

شیرزاد :تشكيل جبهه ضد انحصار ضرورت جامعه ايران است


عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي گفت: تشكيل جبهه فراگير اعتدال مستلزم سازماندهي احزاب و گروه‌‏هاي مختلف سياسي است.

احمد شيرزاد در گفت‌‏وگو با خبرنگار "ايلنا"، تشكيل جبهه ضد انحصار را ضرورت جامعه ايران دانست و افزود: لازمه تشكيل چنين جبهه‌‏اي وجود احزاب جدي است چنانكه در حال حاضر جبهه اصلاحات وجود دارد و چند حزب و گروه در آن حضور دارند و اگر قرار است جبهه ديگري نظير همين جبهه تشكيل شود، مي‌‏توان به جاي اين كار به تجديد سازماندهي جبهه اصلاحات توجه كرد اما اگر قرار است گروه‌‏هاي ديگري به اين جبهه افزوده شوند، بايد ابتدا آن گروه‌‏ها و احزاب سازماندهي شده و سپس از طريق ائتلاف با جبهه اصلاحات، جبهه فراگيرتري تشكيل داد.
وي با بيان اينكه آغاز فعاليت حزبي توسط هاشمي و حاميان او را به فال نيك مي‌‏گيرم، گفت: اگر حاميان هاشمي مساله تشكيل يك حزب را قبل از اين جدي مي‌‏گرفتند و جريان كارگزاران را به شكل قبلي آن رها نمي‌‏كردند، به طور قطع در انتخابات اخير نيز مي‌‏توانستند خيلي بهتر عمل كنند.
شيرزاد با تاكيد بر اين مطلب كه ساختار جامعه ايران با نظام چندحزبي سازگاراست، گفت: ما توانستيم حزب نسبتاً موفقي مانند جبهه مشاركت ايران اسلامي را سازماندهي كنيم و وجود رقباي دور و نزديك براي حزب خود را مثبت مي‌‏دانيم، حتي علاقه‌‏منديم كه جريان راست را هم به سمت فعاليت‌‏هاي حزبي سوق دهيم چراكه چنين شرايطي عرصه سياسي ايران را شفاف و رقابتي خواهد كرد.
عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي تصريح كرد: فعالان سياسي بايد از تجارت گذشته درس بگيرند و حركت سياسي را از حركت حزبي آغاز كنند و پس از آن به سمت حركت جبهه‌‏اي پيش بروند چرا كه فعاليت حزبي نيازمند همكاري و همدلي حداكثري است اما در حركت جبهه‌‏اي همكاري و همدلي حداقلي كافي است و گستردگي حركت جبهه‌‏اي مي‌‏تواند، بسيار فراگير باشد.
شيرزاد خاطر نشان كرد: دوستان هاشمي بايد كار را از سطوح بسيار ساده‌‏تر و پايين‌‏تر آغاز كنند چرا كه شروع يك حركت حزبي ساده و سازمان‌‏يافته مي‌‏تواند در نهايت به تشكيل جبهه‌‏اي گسترده و فراگير منجر شود اما اينكه عده‌‏اي بخواهند در صدر بنشينند و فرمان تشكيل جبهه بدهند، به جلسات ميان نخبگان محدود خواهد شد چرا كه نيروهاي واقعي سياسي كساني هستند كه بتوانند در "صف" فعاليت كنند و سازماندهي نيروهاي در صف مساله بسيار مهمي است و اگر اين كار تنها در درون ستاد و تحت عناوين دهان پركن جبهه محدود شود، نتيجه مثبتي نخواهد داشت.
وي ادامه داد: به عنوان يك ناظر سياسي معتقدم هاشمي بايد يك حزب درست كند چرا كه با تشكيل حزب‌‏ مي‌‏توان به تشكيل جبهه رسيد.

احضار 200 دانشجوی دانشگاه ارومیه به اتهام عدم رعايت شئونات اسلامي

یک عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه ارومیه به اتهام تبلیغ علیه نظام به کمیته انضباطی این دانشگاه فراخوانده شد.

کامران زمان زاده در گفت و گو با سینا گفت: روز گذشته از سوی کمیته انضباطی دانشگاه حکمی مبنی بر ایجاد اخلال در نظم و برنامه دانشگاه و تبلیغ علیه نظام دریافت نمودم که در این رابطه نیز تفهیم اتهام شده ام.

این عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه ارومیه همچنین از دعوت بیش از 200 نفر از دانشجویان این دانشگاه به کمیته انضباطی خبرداد.

وی گفت: عمده دلیل دعوت این دانشجویان عدم رعایت شئونات اسلامی است.

وی افزود: در حکم دانشجویان دعوت شده به کمیته انضباطی آمده است دانشجو گرامی جنابعالی به دلیل ایجاد ارتباط با نامحرم و عدم رعایت موازین قطعی و شرعی نسبت به نامحرم جهت توضیح پاره ای از موارد در جلسه کمیته انضباطی حضور پیدا کنید.

زمان زاده ادامه داد: حکم اکثر دانشجویان با اندکی تاخیر به دست آنها رسیده باید حداکثر ظرف 10 روز آینده خود را به کمیته انضباطی دانشگاه معرفی کنند.

Wednesday, June 29, 2005

عليرضا علوى تبار: روشنفكران دينى به فلسفه تحليلى نياز دارند


ايران-پروين بختيارنژاد:
جريان روشنفكرى دينى هم اينك عمرى بالغ بر يك قرن پيدا كرده است. اين جريان، در خلال روزگار حيات خود تقريباً در تمامى تحولات عينى و فكرى جامعه ايران حضور داشته است واين واقعيت، اگر دليلى بر درستى اين جريان نباشد دست كم نشانه اى بر پويايى وزنده بودن آن است. با اين همه هيچ برهه تاريخى را نمى توان سراغ گرفت كه جريان روشنفكرى دينى در معرض نقد رقيبان خود نبوده باشد. روزگار ما نيز هم اينك شاهد حجم قابل توجهى از ملاحظات انتقادى است كه يا بر صدق و حقانيت اين جريان، يا بر موفقيت و اثرگذارى آن و يا بر برنامه ريزى و اقدامات آن، انگشت نقد نهاده اند. غلظت اين نقدها به حدى است كه مى تواند مجوزى باشد براى تدوين مطالعاتى جديد پيرامون جريان روشنفكرى دينى. گفت وگو با عليرضا علوى تبار، از نويسندگان و پژوهشگران حلقه روشنفكرى دينى، مى تواند گام نخست اين گونه مطالعات باشد.
گروه انديشه
تاكنون درباره روشنفكران دينى فراوان سخن گفته شده است. اگر قرار باشد از زاويه تأثيرگذارى اين روشنفكران سخن بگوييم، شما چه نقشى براى ايشان قائليد؟
به نظر مى رسد آنچه كه به عنوان روشنفكرى دينى در ايران معاصر شناخته مى شود دست كم دونقش متفاوت ايفا كرده است كه تفكيك ميان اين نقش ها لازم و ضرورى است. اول، نقش عينى، اجتماعى و سياسى روشنفكران دينى است كه در قالب يك جنبش اجتماعى، خواه به شكل انقلاب وخواه به شكل اصلاح، صورتبندى مى شود. دوم، نقش نظرى و انديشگى آن است كه بعضاً از آن تحت عنوان نوانديشى دينى ياد مى شود. به گمان من فرو كاستن نقش روشنفكران دينى در تحولات ايران معاصر، به يكى از اين دونقش چندان صحيح به نظر نمى رسد. روشنفكران دينى نه فقط نوانديش بودند بلكه در فرايند تحولات عينى هم نقش داشتند و لذا ارزيابى ميزان تأثيرگذارى ايشان بايد برحسب اين دونقش باشد.
به اين اعتبار، درستى يا نادرستى آنچه را كه در تاريخ معاصر ايران رخ داده است بايد به پاى روشنفكران دينى هم نوشت.
قطعاً همين طور است. اين از مسائل مرتبط با جريان روشنفكرى دينى است كه حتى مسؤوليت اتفاقاتى را بپذيرد كه الزاماً و مستقيماً نتيجه پروژه ايشان نبوده است. با اين حال رعايت انصاف در اين ارزيابى ضرورى است. مثلاً بسيارى معتقدند كه شكل گيرى حكومت دينى در ايران، حاصل آموزه هاى روشنفكران دينى است. درست است كه روشنفكرى دينى در وقوع اين پديده، نقشى در حد ايده پردازى داشته اما به تدريج نقش سياستگذارى در اين حكومت را از دست داد و به تعبيرى، رهبرى فكرى وعملى حكومت از روشنفكران دينى گرفته شد. ناظر بيرونى، روشنفكران دينى را مسؤول مجموعه اتفاقاتى مى داند كه در اين حكومت دينى رخ داده است اما اين داورى، اساساً منصفانه نيست چرا كه نه خود حاكميت، مدعى چنين چيزى است ونه روشنفكران ادعاى رهبرى فكرى و عملى نظام را داشته و دارند.
به هر حال شما فكر مى كنيد روشنفكران دينى سهمى در خوبى يا بدى حاكميت دارند يا خير؟
گفتم كه روشنفكرى دينى بايد نسبت خود را با اتفاقاتى كه در عرصه نظر وعمل رخ مى دهد تبيين كند چرا كه در اين اتفاقات، قطعاً نقش داشته است. اما درج همه كاميابى ها و ناكامى ها در كيفرخواست روشنفكران دينى، منصفانه نيست.
سؤالم را مشخص تر مطرح مى كنم. آيا روشنفكران دينى در فرايند سكولار شدن جامعه ايران نقش داشته اند يا نه؟
حرف من اين است كه جنبش روشنفكرى دينى در ايران، به هيچ وجه حاصل فرايند سكولاريزاسيون نبود. شايد جريان دين پيرايى و اصلاح دينى در غرب، به واسطه مدرن شدن جامعه، نقش دين را كمرنگ كرد و حضور دين در ساماندهى به انديشه وعمل فردى و اجتماعى را كاهش داد اما در ايران، تكوين و رشد روشنفكرى دينى، مسيرى ضدسكولار داشت. اين ماجرا خاص ايران هم نبود. قدرت گيرى كاتوليك ها در لهستان، روى كار آمدن ساندنيست ها در نيكاراگوئه و افزايش اقتدار كشيش ها و بنيادگرايان دينى در آمريكا همگى در مسير مغاير با روند سكولار شدن بود. به اين دليل من فكر مى كنم روشنفكران دينى روندى ضد سكولار پيش گرفته بودند.
اگر كسى بگويد كه اين روشنفكران در پى مدرن كردن ايران بودند و مدرنيته هم مستلزم سكولار شدن است، چه؟!
قبول دارم كه در پروژه روشنفكرى دينى، توجه به مدرنيته و مدرن شدن بارز است اما از اين واقعيت غفلت نكنيد كه روشنفكران دينى على الاصول در «واكنش» به مدرنيته ظهور كردند. اگر بخواهم دقيق تر بگويم بايد اشاره كنم كه ظهور روشنفكرى دينى در ايران، پاسخى به مسأله مدرنيته در ايران بود. به اين اعتبار روشنفكرى دينى به مدرنيته مرتبط است اما به سكولاريسم ربطى ندارد.


روشنفكران دينى اين دغدغه را چگونه صورتبندى كردند؟
روشنفكرى دينى به نظر من بر يك «برنامه پژوهشى» استوار است كه يك «كمربند محافظتى» هم دارد كه در آن، رهنمودهاى سلبى و ايجابى هم به چشم مى خورد. اين مجموعه، پروژه روشنفكرى دينى را شكل مى دهد. اين پروژه، سه جزء اصلى دارد: اول، فهم عصرى از دين كه حتى الامكان با انديشه ونگرش مدرن ناسازگار نباشد. دوم،عصرى كردن دين به اين معنى كه دنيايى را كه در آن زندگى مى كنيم رنگ و بوى دينى ببخشيم. سوم، دستيابى به مدرنيته درون زا در مقابل مدرنيته برون زا.
شما در مورد روشنفكران دينى ايران صحبت مى كنيد يا به طور كلى جنبش روشنفكرى در جهان اسلام را مدنظر قرار مى دهيد؟
طبيعتاً حوزه بحث من محدود به روشنفكران دينى ايران است اما با اين حال در جهان عرب هم جريان روشنفكرى فارغ از اين مفاهيم نيست. به نظر من كارى كه سيدجمال الدين اسدآبادى آغاز كرد مدتى در ايران متوقف شد اما در جهان عرب استمرار پيدا كرد. در حال حاضر هم برخى متفكران عرب آن جريان را ادامه مى دهند. مثلاً حسن حنفى و عابدالجابرى امروز همان كارى را مى كنند كه روشنفكران دينى ايران انجام مى دهند. با اين همه جاى تأسف است كه فعاليت هاى روشنفكران دينى در كشورهاى عرب براى ما چندان شناخته و ملموس نيست. ما آنقدر كه تحت تأثير انديشه هاى غربى قرار گرفته ايم، با روشنفكران عرب ارتباط نداريم. ولى وقتى كه آثار آنها را بررسى مى كنيم اين احساس را پيدا مى كنيم كه بين ما و آنها دردها و دغدغه هاى مشتركى وجود دارد.
آن در دودغدغه مشترك چيست؟
لااقل دومسأله است: تلاش براى فهم عصرى از دين و مدرنيته درون زا.
از جهت جريان شناسى فكر دينى در ايران و كشورهاى عرب چه تقسيم بنديهايى مى توان عرضه كرد؟
به نظر من كشورهاى اسلامى - اعم از عرب زبان و غيرعرب - چند نوع برخورد با مدرنيته داشته اند: واكنش اول، واكنشى است كه آن را «نوسازى برون زا» مى نامم. در اين واكنش، تصور مى شود كه سنت و مدرنيته دوقطب مجزا از يكديگر هستند و قابل جمع شدن نيستند. برحسب اين نگاه، براى مدرن شدن بايد سنت را دور زد يا آن را به فراموشى سپرد و يا اينكه آن را به حاشيه راند. اين ديدگاه معتقد است كه بايد مدرنيته را وارد كرد. در واقع، اين رويكرد بر روى ميوه ها وثمرات مدرنيته تأكيد مى كند. علم جديد، تكنولوژى، نهادهاى مدرن، نظامهاى حقوقى جديد و... همگى از جمله ميوه هاى مدرنيته است كه به گمان طرفداران اين رويكرد، بايد وارد كرد.
در نقطه مقابل اين واكنش، واكنش بنيادگرايانه قرار دارد كه خود نوعى برخورد با نوسازى برون زاست. بر حسب اين نگاه دوم، از مقوله سنت، دفاع سنتى صورت مى گيرد و در مقابل مدرنيته و نوسازى مقاومت سرسختانه نشان داده مى شود. بنيادگرايى از قدرتمندترين جريانهاى جهان اسلام است.
سومين واكنش، از آن روشنفكران دينى است. وجه تمايز اين رويكرد از گروه اول آن است كه به مدرنيته «درون زا» باور دارد و وجه تمايزش با گروه دوم آن است كه اساساً با مدرنيته خصومت و دشمنى ندارد. به عبارت ديگر رويكرد روشنفكرى دينى هم با سنت و هم با مدرنيته، برخورد انتقادى و سازنده مى كند. نه تابع محض پارادايم مدرنيته است (مثل گروه اول) و نه مطيع الگوى سنت است (مثل گروه دوم)، بلكه معتقد است هم مى توان به نوسازى نظر داشت و هم از سنت جدا نشد. به اين ترتيب هيچ گاه مدرنيته را به طور دربست قبول نكرد و وارد گفت وگوى انتقادى با مدرنيته شد. در حالى كه روشنفكران طرفدار نوسازى برون زا حامى تك گويى مدرنيته هستند، يعنى اينكه مدرنيته بگويد و ما بشنويم و خود را با آن تطبيق دهيم. ايشان عقيده داشته و دارند كه گفت و گو با مدرنيته از جانب ما نه مفيد است ونه ممكن.
به اين ترتيب شما معتقديد كه برنامه پژوهشى روشنفكران دينى عرب و روشنفكران دينى ايرانى قرابت و مشابهت دارد؟
هر دو دسته از يك گفتمان تبعيت مى كنند و كما بيش يك نوع واكنش واحد در برابر مدرنيته دارند.
از زاويه اثرگذارى و تأثيرگذارى چطور؟
از اين جهت بايد قائل به تفاوت و تفكيك شد. به نظر من روشنفكرى دينى در جهان عرب تأثيرگذارتر از روشنفكرى دينى در ايران بوده اند...
تأثيرگذارى فكرى؟
نه. تأثير اجتماعى. به يك معنا شايد روشنفكرى دينى در ايران، در مقام ايده پردازى و انديشگى، پيشتازتر باشد ولى از جهت تأثير عينى و اجتماعى ، روشنفكرى دينى غير ايرانى موفق تر بوده اند.
شاهد مثال شما چه كشورهايى است؟
مثلاً روشنفكران دينى تركيه به لحاظ سازمان دهى از ما جلوتر هستند. آنها توانسته اند نهادهاى مدنى را طبق ايده هاى خود ايجاد كنند و لذا در جامعه ريشه هاى قوى ترى دارند. در ساير كشورهاى اسلامى مثل لبنان و مصر هم اين نهاد سازى ها بيشتر بوده اند. اما وضعيت روشنفكران دينى ايران از منظر تئورى پردازى، پيشتازتر بوده است. پرسش هاى ما در قياس با مسائل آنها، جدى تر است.
شما ضرورت اين نهادسازى ها را از جانب روشنفكران دينى از چه جهت مى دانيد؟
ببينيد در كشور ما نهادهاى مدنى مطابق با انديشه روشنفكرى دينى وجود ندارد يا خيلى ضعيف است. در مصر، زندگى دينى چه نوع مدرن و روشنفكرانه آن و چه نوع سنتى و بنيادگرايانه اش ، مستقل از دولت وجود دارد.در واقع در آن كشورها روشنفكران دينى زمانى كه مورد غضب حكومت ها قرار مى گيرند مى توانند به آن نهادهاى مدنى پناه ببرند وكار خود را در آنجا ادامه دهند.
در حاليكه دركشور ما روشنفكرى دينى در مقابل نهاد قدرت - هر نوعى كه باشد - خيلى بى پناه هستند. از سوى ديگر جريان روشنفكرى دينى در ايران دائماً با اين معضل دست به گريبان است كه بودجه كار هاى خود را ا زچه منبعى تأمين كند.اما در ساير كشورهاى مسلمان به دليل نهادسازى هاى مدنى، روشنفكران دينى دغدغه كمترى دارند.
چقدر از اين ويژگى ناشى از خصلت هاى قومى ما ايرانيان و مختصات شخصيتى روشنفكران دينى ماست؟
خيلى زياد. كاراكتر شخصيتى روشنفكران دينى ما مثل ساير مردم، با ايده پردازى وتئورى سازى سازگارتر است. شايد يكى از دلايل رشد تئورى و ضعف برنامه اجرايى در ميان ايشان همين ويژگى شخصيتى باشد. اساساً روشنفكران دينى ما يااز جنس روشنفكران توليد كننده اند يا از جنس روشنفكران توزيع كننده. ولى كسانى كه قدرت سازمان دهى و مديريت داشته باشند و آن ايده ها را در نهادهاى مدنى تحقق بخشند وجود ندارد.
بد نيست كه كمى هم به انتقادهاى جديدى كه به روشفكرى دينى مى شود بپردازيم. برخى گفته اند روشنفكرى اساساً يعنى پرسشگرى و تحول دائمى .به زعم ايشان روشنفكران دينى از آنجا كه خود را در قالب يك متن خاص گنجانده اند امكان تحول دائمى ندارند و لذا نمى توانند برازنده واژه روشنفكر باشند. پاسخ اين نقد را چگونه مى دهيد؟
تعريف روشنفكر به موجودى كه موقت است، ثبات ندارد و دائماً تغيير مى كند اساساً تعريف درستى نيست . من ترديد دارم كه به اين معنا اصلاً بتوان روشنفكرى در جهان پيدا كرد. مگر مى شود كه كسى را يافت كه به هيچ چيز باور ندارد و با ذهن كاملاً سفيد با همه چيز برخوردكند و جهت گيرى نداشته باشد. عقل، محور و كانون روشنفكرى است اما همه پذيرفته اند كه عقل، متجسم در زمان و محصور در واقعيت است .عقل مطلقاً آزاد اصلاً معنى ندارد.
نظر منتقدين هم اين نيست كه عقل مطلقاً آزاد باشد. آنها مى گويند عقل بايد بتواند عندالاقتضا به فتواى مستقل خود عمل كند بدون آنكه چارچوبى او را محصور كرده باشد.
رهايى ازچارچوب يك آرزو و يك اسطوره است. روشنفكران ماركسيست و ليبرال هم از حيث معرفت شناختى ، محصور به يك متن هستند. روشنفكران لائيك هم از اين موضوع مبرا نيستند.
سؤال اين نيست كه آيا يك روشنفكر، چارچوب وسنت دارد يا نه. شك نيست كه همه انسان ها - از جمله روشنفكران - در چارچوب يك سنت تنفس مى كنند.ملاك اصلى اين است كه آيا يك روشنفكر مى تواند درك نو شونده اى از چارچوب و سنت داشته باشد يا نه؟ بر اين اساس روشنفكر دينى چون معتقد است مى تواند فهم متحولى از سنت داشته باشد در حلقه روشنفكران مى نشيند.
فكر مى كنم شما مى خواهيدتعريف تازه اى از روشنفكر عرضه كنيد.
پيشنهاد من اين است كه به جاى تعاريف ذهنى، تعريف استقرايى از روشنفكر ارائه كنيم. به نظر من هر كسى كه الف - وارد گفتمان مدرن شده باشد ب - نسبت به جامعه احساس مسؤوليت كند ج - به پرسش هاى انسانى پاسخ دهد د - از وظيفه مستمر نقادى چشم نپوشد، روشنفكر است.اين چهار ويژگى ، مهم ترين مؤلفه هاى يك روشنفكر است.
و معتقديد روشنفكران دينى با حفظ چارچوب دين، واجد اين ويژگى ها هستند.
بله. برحسب اين تعريف، يك روشنفكر مى تواند ديندار باشد و به يك سنت دينى دلبسته باشد. هيچ يك از اين مؤلفه ها مانع از آزاد انديشى يك روشنفكر دينى نيست.
مشكل همين جاست . منتقدين مى گويند وجود دلبستگى به دين باعث مى شود كه روشنفكرى دينى يك پارادوكس باشد.
اينطور نيست. به نظر من در پس ذهن اين منتقدين، نوعى نظريه منسوخ معرفت شناسانه وجود دارد.شايدايشان درعرصه معرفت شناسى به «نظريه آيينگى» معتقد باشد نه «نظريه عينكى» در نظريه آيينگى، گفته مى شود كه ذهن واقعيت را به شكل منفعلانه اى در خود منعكس مى كند در حالى كه نظريه عينكى معتقد است كه همه آدميان عينكى به چشم دارند و واقعيت و جهان را از وراى آن عينك مى نگرند. هيچ انسانى از چنين عينكى بى بهره نيست. اين عينك هم مى تواند متأثر از طبقه اجتماعى، معرفت هاى پيشين، باورها، ارزش ها، خانواده ، عصر و زمانه و...
متأثر شده باشد.اگر همه ماعينك به چشم داريم پس همگى در قالب چارچوب مى بينيم و مى انديشيم. در مباحث قديم هم گفته مى شد كه شناختى كه ما از خداوند داريم در واقع تصويرى است كه به قياس خود از او پيدا كرده ايم و لذا بايد بت شكنى كنيم و آن تصوير را مورد نقد و پالايش دائم قرار دهيم.
به اين ترتيب همه انسان ها - از جمله روشنفكران - داراى دلبستگى هستند.
پس مهمترين مشكل منتقدين يك پيش فرض غلط معرفت شناختى است.
مشكل معرفت شناختى خيلى مهم است اما به نظر من چيز ديگرى هم وجود دارد.من فكر مى كنم پشت انتقاداتى كه نسبت به جريان روشنفكرى دينى وارد مى شود نوعى داورى ارزشى وجود دارد. آگاهى ديده ام كه پاره اى روشنفكران لائيك مى گويند نگاه اصلى به اسلام همان نگاه بنيادگرايانه است و درك روشنفكرانه از دين، دركى تصنعتى وناچسب است.اين ادعاى بدون دليل فقط به نيت خارج كردن و حذف روشنفكران دينى از صحنه رقابت است.چرا كه لائيك ها براحتى مى توانند بنيادگرايان دينى رااز صحنه به در كنند اما روشنفكران دينى را نمى توانند. به همين خاطر يك تعريف كلى از روشنفكرى عرضه مى كنند تا ثابت كنند جمع ديانت و روشنفكرى ناممكن است غافل از آنكه برحسب همان تعريف روشنفكر اساساً مفهومى بلا مصداق خواهدشد و هيچ كس را ديگر نمى توان به عنوان روشنفكر معرفى كرد.
گذشته از اين نقد كه هويت و حيثيت روشنفكران دينى را مورد ترديد قرار مى دهد فكر مى كنيد مهمترين چالش هاى اين جريان هم اينك چيست؟
من به چند چالش عمده اشاره مى كنم. مهمترين چالش، ابهام در جايگاه عقلانيت در پروژه روشنفكرى دينى است. به نظر مى رسد كه روشنفكران دينى به رغم اينكه مدتهاست از كاربرد عقل در دين سخن مى گويند اما هنوز با ابهام مفهومى در اين زمينه مواجه هستند. هنوز معلوم نيست اين عقل، حداكثرى است يا حداقلى، عقلانيت انتقادى است يا عقلانيت ارتباطى يا عقلانيت ابزارى. به هر روى جايگاه عقلانيت در پروژه پژوهشى روشنفكرى دينى هنوز مبهم است...
فكر مى كنيد در ميان روشنفكران غيردينى، اين ابهام وجود ندارد؟
به هيچ وجه. آنها هم همين مشكل را دارند و هنوز مراد خود را از عقلانيت ، دقيقاً مشخص نكرده اند.
خود شما شخصاً كدام روايت از عقلانيت را به صواب نزديكتر مى دانيد؟
در عقلانيت حداكثرى شما مى توانيد به گونه اى استدلال كنيد كه همه عقلاى عالم را قانع كنيد. يعنى كسى كه معتقد به عقلانيت حداكثرى است معتقد است كه مى توان طورى استدلال كرد كه عقلاى عالم را به نتيجه استدلال ما متقاعد كند. در حالى كه عقلانيت انتقادى معتقد است كه چنين چيزى شدنى نيست. شما مى توانيد استدلال عقلانى بياوريد و كسانى را كه مقدمات شما را مى پذيرند با خود همراه كنيد ولى همه عقلا را نمى توان قانع كرد. در عقلانيت حداكثرى، نوعى بى طرفى براى عقل قائل مى شوند و عقل را از تأثير پيش فرض ها و علايق مبرا مى دانند در حالى كه عقل ما متأثر از شرايط ما، ويژگى هاى ما، موقعيت اجتماعى و فردى ما و... است. در عقلانيت حداكثرى اگر چيزى را عقلانى بدانيم بايد بتوانيم آن را اثبات كنيم اما در عقلانيت انتقادى همين كه چيزى كه ضد عقل نباشد مى توان آن را پذيرفت. به عبارت ديگر عقلانيت انتقادى، فروتنى عقل است. نتيجه اينكه عقل به انتقاد از خود مى پردازد. به نظر من روشنفكرى دينى تكليف خود را با اين روايتها از عقل روشن نكرده است. به گمان من پيوند بيشتر با فلسفه تحليلى، بيشتر از هر مكتب ديگر، نگاه ما را به عقل تقويت و شفاف مى كند. شايد بتوان نام اين عقلانيت را عقلانيت كانتى - تحليلى گذاشت.
چالش اول را چالش ابهام در تعريف عقلانيت دانستيد. چالش هاى ديگر را هم بگويد.
دومين چالش بزرگ روشنفكرى دينى، چالشى است كه تحت عنوان پذيرش غيرانتقادى مدرنيته مى نامم. به نظر مى رسد كه در جريان جديد روشنفكرى دينى كه من آن را دوره چهارم مى نامم گفت وگو با مدرنيته جاى خود را به تك گويى مدرنيته داده است. اين مشكل در دوره شريعتى كمتر بود اما بعد از شريعتى، جريان روشنفكرى دينى تا حدى از نقد مدرنيته دست كشيد و برخوردى منفعلانه با مدرنيته پيدا كرد. براين اساس برخى روشنفكران دينى سعى مى كنند خود را متناسب با مدرنيته تنظيم كنند. اين آفتى است كه مى تواند روشنفكرى دينى را از اصل پروژه خود دور كند. من پروژه پست مدرنيسم را قبول ندارم ولى معتقدم كه مى توان نكات ز يادى از پست مدرنيسم آموخت كه يكى از آنها امكان نقد مدرنيته است. متأسفانه در دوره چهارم روشنفكرى دينى كه پس از انقلاب شكل گرفت انفعال در برابر مدرنيته ظاهر شد. در خصوص نقد مدرنيته، هم بايد اصل پروژه آن را نقد كرد، هم صورت ويژه تحقق يافته آن را و هم عقل خود بنياد آن را و هم روابط و نظام ارتباطى جامعه سرمايه دارى را.
چالش يا مشكل سوم روشنفكرى دينى، فقدان يك «برنامه اقدام» است. به نظر مى رسد اين جريان، يك برنامه اقدام كه منتهى به رهايى بخشى است را ندارد. آنتونى گيدنز ميان سياست رهايى بخش و سياست زندگى تفكيكى برقرار مى كند. به نظر او سياست رهايى بخش معطوف به رها كردن مردم از استثمار، ستمگرى و در واقع متضمن تلاشى است جهت تغيير رفتار در مسير رهايى بخشى...
به نظر مى رسد كه اين آفت هم بيشتر در دوره چهارم روشنفكرى دينى وجود دارد.
همين طور است. در دوره شريعتى، روشنفكران دينى به يك برنامه اقدام رسيدند. انقلاب، در واقع برنامه اقدام در آن دوره بود ولى دوره چهارم فاقد چنين برنامه اى است. در دوره چهارم نه فقط سياست رهايى بخش به چشم نمى آيد بلكه سياست زندگى هم غايب است. روشنفكرى دينى نيازمند يك برنامه اقدام است كه در عين واقع بينى هم متضمن سياست رهايى بخش باشد وهم متضمن سياست زندگى.
اين سه ابهام و چالش جزو مسائل و مشكلاتى است كه روشنفكرى دينى امروز با آنها مواجه است. اگر اين ابهام ها حل و فصل شود، به نظر مى رسد كه روشنفكرى دينى تازه اى متولد مى شود، جريانى كه هم از پوپر الهام مى گيرد هم از هابرماس؛ هم به مدرنيته توجه دارد هم به پست مدرنيته.
شايد روشنفكرى دينى «پست سروشى»!
بله. اما به شرط اينكه كلمه «پست» را به معناى «غير» و «ضد» نگيريد.
شما نشانه هاى عينى از وجود چنين جريان نوپديدى را مى بينيد؟
نشانه آرى اما واقعيت عينى، هنوز نه. شايد يكى از مؤلفه هاى آن اين است كه همزمان هم به شريعتى نزديك مى شود هم از او دور مى شود. هم به سروش شباهت دارد وهم از او عبور مى كند. به سروش نزديك است چون به آموزه سروش در نزديك كردن روشنفكرى دينى با فلسفه تحليلى وفادار است و از سروش دور است چون به نقد مدرنيته هم مى پردازد. به هر حال هنوز مشخصات اين جريان جديد كاملاً واضح نيست اما گويى بر دوش همه چهار جريان پيشين روشنفكرى دينى ايستاده است.
شايد در فضاى حائلى كه ميان شريعتى و سروش وجود دارد، اين جريان جاى مى گيرد.
نه. من فكر مى كنم كه در «ميان» سروش و شريعتى نيست بلكه «فراتر» از آن دو است.
آيا همچنان هسته سخت روشنفكرى دينى را دارد؟
بله. در واقع ادامه كار روشنفكرى دينى است. هسته سخت اين جريان را هم دارد. دغدغه دين دارد، به بازخوانى و نقد همزمان سنت و مدرنيته مى پردازد. در نقد و پالايش سنت، قوى تر و دقيق تر از سروش عمل مى كند و در نقد و پالايش مدرنيته، بهتر از سروش كار مى كند.
اين جريان جديد آيا چهره شاخصى هم دارد كه به عنوان نظريه پرداز به آن نگاه كنيم؟
هنوز نه. اما بعيد نيست كه خود سروش يا مجتهد شبسترى يا ملكيان نقش فعالى در آن بازى كنند. به هر حال كاروان روشنفكرى دينى كاروانى پويا و زنده است و شايد رهبران امروز جريان، خود را با فضاى جديد هماهنگ كنند.
اما خيلى ها معتقدند كه دكتر سروش، ختم پروژه روشنفكرى دينى است.
درست است كه دكتر سروش نقدهاى جدى به روشنفكران پيش از خود وارد كرد اما اين لزوماً به معنى پايان روشنفكرى دينى نيست. سروش به رغم همه اين نقدها هنوز خود در حلقه روشنفكران طراز اول دينى است. همان طور كه گفتم روشنفكرى دينى مثل هر برنامه پژوهشى داراى يك هسته سخت است. شما مى توانيد كمربند محافظ اين پروژه را تغيير دهيد اما با اين تغيير، لزوماً هسته سخت آسيب نمى بيند. دكتر سروش به گمان من هنوز هم در قلب هسته سخت روشنفكرى دينى قرار دارد.
دغدغه هاى جديد و آثار تازه دكتر سروش در چارچوب نقد مدرنيته جاى مى گيرد يعنى كارى كه حدود دو دهه متوقف بود و بار ديگر ايشان آن را راه انداخت.
سؤال ديگر من در خصوص پروژه عقلانيت و معنويت است. آيامى توان معنويت را مترادف دين گرفت چنان كه برخى از متفكران امروز مى گيرند؟
به گمان من اين ترادف، هيچ وجهى ندارد. من بين ايمان و دين فرق مى گذارم. فردديندار، در عين حال يك مؤمن هم هست كه به يك سنت دينى دلبسته است. شايد بتوان مؤمنى را پيدا كرد كه ديندار نباشد اما هر ديندارى، مؤمن هم هست. ديندارى عبارتست از ايمان به اضافه دلبستگى به يك سنت دينى. (اين البته غير از سنت گرايى است). در ديندارى چيزى است كه در معنويت و ايمان نيست. فرد ديندار به خلاف فرد معنوى براى منبع وحيانى ارزش معرفتى قائل است، در ذيل يك سنت دينى زندگى مى كند و با تاريخ دين در پيوند است. اما فرد معنوى مى تواند هيچ يك از اينها را نداشته باشد و فقط به زندگى با خداوند نظر داشته باشد. بنابراين روشنفكرى دينى نمى تواند معنويت را جايگزين دين كند.
شايد كسانى كه مبلغ معنويت هستند به اين دليل از معنويت به جاى دين حرف مى زنند كه متافيزيك نهفته در دين با باورهاى امروز چندان سازگار نيست ولى دلبستگى به سنت دينى، امكان نقد آن را از بين مى برد.
اين طور نيست. روشنفكران دينى حتى نصوص را نقد مى كنند اما نقد مؤمنانه نه ملحدانه. نقد مؤمنانه نقدى است كه به تفكيك ذاتيات از عرضيات مى پردازدو پاره هاى عرضى آن را مورد نقد قرار مى دهد.
بسيار سپاسگزارم.


جلايي‌‏پور: معترضين وضع موجود نسبت به انتخابات دوم خرداد 76 بيشتر شده‌‏اند

عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي گفت: انتخابات اخير نشان داد كه تعداد افراد معترض به وضع موجود نسبت به انتخابات دوم خرداد سال 76 بيشتر شده است.

حميدرضا جلايي‌‏پور در گفت‌‏وگو با "ايلنا"، با مقايسه انتخابات رياست‌‏جمهوري سال 76 با انتخابات اخير، گفت: از ميان 20 ميليون نفري كه در سال 76 به خاتمي راي دادند، بخشي كساني بودند كه همواره به طور ثابت در انتخابات شركت مي‌‏كنند اما بقيه افراد معترض بودند و با گفتن "نه" خواستار تغيير و اصلاح جامعه بودند، در انتخابات اخير نيز آراي بيشتري نسبت به انتخابات قبلي داراي وجه اعتراضي بود براين اساس وضعيت نسبت به گذشته حساس‌‏تر شده است.
وي با بيان اينكه اصول‌‏گرايان تندرو نبايد پيروزي در اين انتخابات را جشن بگيرند، گفت: از ميان 17 ميليون نفري كه به احمدي‌‏نژاد راي دادند، شش ميليون نفر راي ثابت انتخابات مختلف هستند كه شامل افراد مذهبي, مسجدي و نيروهاي نهادهاي انقلابي مي‌‏شوند اما 11 ميليون ديگر شامل طيف متنوعي از كساني هستند كه احساس فقر و تبعيض مي‌‏كنند و از اينكه به شعارهاي اصلاح‌‏طلبان در هشت سال گذشته عمل نشده است، ناراضي هستند و همچنين به وضع معيشتي خود اعتراض دارند و فكر مي‌‏كنند كه دولت‌‏مردان حق آنها را خورده‌‏اند.
وي افزود: با توجه به اينكه احمدي‌‏نژاد در مرحله دوم انتخابات قول ريشه‌‏كني فقر, فساد و تبعيض را به افراد مذكور داده است و بارها تاكيد كرده كه اين امر محقق شدني است، اين افراد دولتي را كه اصول‌‏گرايان در 16 سال اخير سمبل فساد معرفي مي‌‏كردند، سمبل مبارزه با فساد مي‌‏دانستند و اين مساله در تصميم آنها براي راي دادن به احمدي‌‏نژاد موثر بوده است.
اين عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي تصريح كرد: از ميان 10 ميليون نفري كه به هاشمي راي دادند، چهار ميليون نفر كساني هستند كه به طور كامل به دموكراسي علاقه‌‏مند هستند و همان كساني هستند كه در دوره اول انتخابات به معين راي دادند.
وي، شش ميليون نفر باقي‌‏مانده از راي‌‏دهندگان به هاشمي را خواستار پيشرفت و توسعه اقتصادي- صنعتي ايران در جهان متحول كنوني دانست و افزود: البته اين گروه هم دموكراسي مي‌‏خواهند و به طور كلي اين 10 ميليون نفر نيروهاي كيفي جامعه محسوب مي‌‏شوند كه تحت تاثير جو قرار نمي‌‏گيرند و علي‌‏رغم تمام انتقادهايي كه به هاشمي داشتند، به خاطر مصالح كشور در مرحله دوم انتخابات به او راي دادند چراكه مي‌‏دانند مبارزه با فقر زماني محقق مي‌‏شود كه حداقل بيش از 8 درصد رشد اقتصادي داشته باشيم.
جلايي‌‏پور تاكيد كرد: در انتخابات اخير هاشمي شعار پوپوليستي براي رفع فقر مطرح نكرد چرا كه هاشمي كسي است كه تجربه شعارهاي پوپوليستي ريشه‌‏كني فقر را در دهه اول انقلاب داشته است.
وي افزود: به نظر مي‌‏رسد 11 ميليون نفر از 17 ميليون نفري كه به احمدي‌‏نژاد راي دادند،به خاطر جاذبه‌‏هاي ريشه‌‏كني فقر و فساد راي دادند و ارزيابي درستي از تجربه صادقانه نيروهاي انقلاب در دهه اول براي ريشه‌‏كني فقر نداشتند.
عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي تاكيد كرد: به عنوان يك اصلاح‌‏طلب به 10 ميليون نفر راي‌‏دهندگان به هاشمي افتخار مي‌‏كنم چرا كه اين افراد تحت تاثير فضاسازي‌‏هايي كه هاشمي را نماد دزدي و فساد معرفي مي‌‏كرد، قرار نگرفتند پس آنها افراد آگاهي هستند و اين 10 ميليون نفر پايه اساسي توسعه سياسي و اقتصادي جامعه هستند كه در انقلاب مشروطه شايد تنها 10 هزار نفر و در انقلاب اسلامي شايد تنها 1 ميليون نفر بودند.
وي خاطرنشان كرد: البته من به 17 ميليون نفر راي‌‏دهندگان به احمدي‌‏نژاد احترام مي‌‏گذارم و به همين دليل شكست اصلاح‌‏طلبان را در انتخابات اخير قبول دارم، اگرچه شكست اصلاح‌‏طلبي براي اصلاح امور جامعه ايران را قبول ندارم.
جلايي‌‏پور در ادامه اظهار داشت: 11 ميليون نفر از راي‌‏دهندگان به احمدي‌‏نژاد افراد متنوعي هستند كه هيچ گروهي نمي‌‏تواند اين جمعيت معترض را به حساب شخصي خود بگذارد.
وي با اشاره به 18 ميليون نفري كه در انتخابات شركت نكردند، گفت: حداقل نيمي از اين جمعيت هيچ وقت در انتخابات شركت نمي‌‏كنند و به نحوي تحت تاثير شعار تحريم بودند، بر اين اساس جمع راي‌‏دهندگان خواستار تغيير و كساني كه راي نداده‌‏اند، نشان مي‌‏دهد كه حدود 30 ميليون نفر در اين كشور طالب تغيير هستند كه بخشي از آنها دموكراتيك هم نيستند و لازم است كه به اين تركيب جمعيتي معترض كه حتي نسبت به دوم خرداد 76 هم بيشتر شده‌‏اند، جدي فكر كرد و اين وضعيت براي اداره‌‏كنندگان كشور درس‌‏آموز است.
وي يادآور شد: در انتخابات اخير اصلاح‌‏طلبان, رفسنجانيان, كروبيان, ملي و مذهبيان و نهضت آزاديان شكست خوردند در حالي كه پيش از اين بخشي از اين نيرو مديريت اجرايي كشور را در دست داشتند اما با توجه به نتايج انتخابات اخير، جامعه ايران از مديريت اين نيروها محروم شد و اين نيروها وارد جامعه مدني شدند كه حضورشان در جامعه مدني باعث تقويت آن خواهد شد، به عبارت ديگر از ميان سه نيروي جدي طرفداران عدالت اجتماعي, طرفداران اقتصاد صنعتي و رقابتي و طرفداران مردم‌‏سالاري و دموكراسي كه در انتخابات اخير نقش داشتند، مديريت كشور به دست بخشي از طرفداران عدالت اجتماعي افتاده كه چپ سوسياليست نيستند بلكه راست پوپوليست هستند كه اگر شرايط را مساعد ببينند، راست تندرو خواهند شد و اين تاكنون در 27 سال اخير سابقه نداشته است چرا كه در اين سال‌‏ها هيچ‌‏گاه تندروها در قدرت اجرايي كشور حرف اول را نمي‌‏زدند.
وي تصريح كرد: البته به نظر من اين افراد به هر ميزان كه مديريتشان را ادامه دهند، از تنديشان كاسته خواهد شد و بر عمل‌‏گرايي‌‏شان افزوده مي‌‏شود به اين معنا كه اين انتخابات در بلندمدت بخشي از نيروهاي بنيادگرا, پوپوليست و تندرو را درمان خواهد كرد.
عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي ابراز عقيده كرد: در شرايط جديد ايجاد شده در كشور، روند پيشرفت توسعه‌‏اي و دموكراتيك كشور به طور موقت كند مي‌‏شود اما متوقف نمي‌‏شود و اين وضعيت در ميان‌‏مدت و بلندمدت به نفع دموكراسي است چرا كه ممكن است احمدي‌‏نژاد در دولت خود دو كار انجام دهد كه هر دو به نفع دموكراسي است؛ به اين معني كه يا فقرا را پولدار مي‌‏كند كه اين اقدام براي دموكراسي خوب است يا اينكه در اين كار موفق نمي‌‏شود و راي‌‏دهندگان به او مي‌‏فهمند كه با شعار نمي‌‏توان با فقر مقابله كرد.
وي تاكيد كرد: راه مبارزه با فقر توليد ثروت است كه مستلزم رشد بالاي 8 درصدي است و حداقل 20 سال در كشور وقت مي‌‏برد، ضمن اينكه اين هدف بدون كاربرد لوازم توسعه سياسي و ملزومات دموكراسي و با دخالت نيروهاي نظامي و شبه‌‏نظامي در انتخابات محقق نخواهد شد.
جلايي‌‏پور با بيان اين مطلب كه در انتخابات اخير يك نكته مهم و قابل توجه وجود داشت، گفت: پنج سال پيش اكبر گنجي مقاله‌‏هايي در نقد هاشمي نوشت و دچار مشكلات متعددي شد و هنوز هم به خاطر همان مقاله‌‏ها زنداني است اما در اين انتخابات ميليون‌‏ها CD و شب‌‏نامه عليه شخص دوم نظام منتشر شد و آب هم از آب تكان نخورد پس اين انتخابات نشان داد كه عده‌‏اي حاضرند براي پيروزي در انتخابات با هزينه كردن ده‌‏ها ميليارد تومان از بيت‌‏المال و تمسك به برخي نهادها كه وظيفه آنها دفاع از هيچ كانديدايي در مبارزات انتخاباتي نيست، دومين شخصيت كشور را تخريب كنند تا آراي خود را بالاتر ببرند، اين مساله ما را به ياد جمله حكيمانه ماكياول مي‌‏اندازد كه گفته است، "خيلي‌‏ها براي رسيدن به قدرت صرف‌‏نظر از دلايلي كه به زبان مي‌‏آورند، آماده‌‏اند تا از هر وسيله‌‏اي استفاده كنند".
جلايي‌‏پور خاطر نشان كرد: در انتخابات اخير طرفداران هاشمي و اصلاح‌‏طلبان شكست خوردند و حكومت يكدست شد ضمن اينكه جامعه نيز يكدست شد چنانكه مردم در اين انتخابات به دوگانگي در قدرت سياسي ايران پايان دادند و هم اكنون به يك اعتبار رياست‌‏جمهوري همراه رهبري شد و اين مساله موقعيت خوبي را در چهار سال آينده فراهم مي‌‏كند تا مشخص شود كه آيا مي‌‏توان با حكومت يكدست فقر و فساد و تبعيض را ريشه‌‏كن كرد؟
وي ادامه داد: من اصلا نگران تندروي نيستم چون اساساً جايي براي تندرويي وجود ندارد چرا كه طرفداران احمدي‌‏نژاد دو گروه هستند؛ گروه اول افراد نظامي و شبه نظامي هستند كه در انتخابات زحمت كشيدند و حالا براي مديريت انقلابي پست مي‌‏خواهند ضمن اينكه معلوم نيست چقدر در اين پست‌‏ها موفق شوند و گروه ديگر 11 ميليون نفري هستند كه منتظرند ببينند كه چه زماني پول به حسابشان ريخته مي‌‏شود و جمع كردن ميان اين دو گروه كار بسيار دشواري است.

وزرای احتمالی دولت احمدی نژاد


منابع آگاه اسامی برخی نامزدهای تصدی وزارتخانه های دولت دکتر محمود احمدی نژاد را در اختیار دریچه "سایت نزدیک به احمدی نژاد" قرار دادند. اسامی به این شرح است.
وزارت اطلاعات= فردوسی پور، پور محمدی، رئیسی، حسينيان، ميثم
وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح = افشار، جلالی، حجازی، ذوالقدر، شمخانی
وزارت بازرگانی= نادران ؛ سعيد لو
وزارت اقتصاد= خوش چهره ، مظاهری
وزارت دادگستری= مرتضوی؛ ايزد پناه
وزارت ارتباطات= عارف، معتمدی
وزارت نفت= نجابت، نژاد حسينيان
وزارت کشور= جهرمی، قالیباف
وزارت ارشاد= افروغ ؛ خاموشی؛ کلهر و مشاعی
وزارت بهداشت و درمان= ریاض
وزارت امور خارجه= خرازی، آصفی
وزارت صنایع= کاتوزیان؛ واعظ آشتيانی
وزارت رفاه و تامین اجتماعی= آجرلو
وزارت تعاون= در حال بررسی
وزارت کار و امور اجتماعی= در حال بررسی
وزارت علوم و تحقیقات و فناوری= در حال بررسی
وزارت آموزش و پرورش= مظفر
وزارت نیرو= بیطرف
وزارت کشاورزی= حجتی
وزارت مسکن= در حال بررسی
وزارت راه و ترابری= رحتمی
شایان ذکر است که برخی از اسامی نیز جهت تصدی معاونت های رئیس جمهوری نامزد گردیده اند که عبارتند از:
معاون اول= چمران، توکلی ولاريجانی
مدیریت و برنامه ریزی= نجابت
بانک مرکزی= مظاهری، خوش چهره
میراث فرهنگی و گردشگری= ابوطالب، خادم
سازمان محیط زیست= در حال بررسی
مشاور امور زنان= در حال بررسی
تربیت بدنی= خادم،دادکان
معاون پارلمانی= در حال بررسی

فراخوان جامعه زنان انقلاب اسلامی

امروز:جامعه زنان انقلاب اسلامی به منظور بررسی چالش های زنان در شرایط کنونی کشور از کلیه صاحبنظران دعوت می کند تا در جلسه هم اندیشی پیرامون حرکت زنان و مسائل پیش رو در دفتر جامعه زنان واقع در خیابان سعدی شمالی خیابان شهید برادران قائدی نرسیده به چهاراه صفی علیشاه پلاک 191در روز یکشنبه 12 تیر ماه ساعت 17:30 حضور به هم برسانند .
محورهای هم اندیشی و بحث به قرار زیر است :
1)-آیا حرکت زنان را در شرایط کنونی می توان جنبش نامید ؟
2)-اگر حرکت زنان جنبش است ؛محور و دغدغه مشترک زنان چیست ؟
3)-ویژ گی های آن جنبش چیست ؟

با تصويب كنگره؛آمريكا نام مجاهدین خلق را از ليست گروه‌‏هاي تروريستي حذف مي‌‏كند


روزنامه "الوطن" چاپ عربستان‌‏سعودي" نوشت: كنگره آمريكا در تلاش براي تبرئه "سازمان مجاهدين‌‏خلق"( گروهك تروريستي منافقين )، از اتهام ترويسم است؛
اين روزنامه به نقل از گزارش‌‏هاي سياسي اروپايي نوشت: در پي انتخاب "محمود احمدي‌‏نژاد" به‌‏عنوان رئيس‌‏جمهوري جديد ايران، آمريكا و غرب، مكانيزم‌‏هاي جديدي را براي اِعمال فشار بر تهران در پيش گرفته‌‏اند زيرا وي را نماينده انقلاب‌‏اسلامي دوم در برابر جهان خارج و به‌‏طور مشخص غرب مي‌‏دانند.
الوطن نوشت: در چارچوب سلسله اقداماتي كه دولت‌‏هاي غربي به‌‏ويژه آمريكا آغاز كرده‌‏اند تعدادي از اعضاي كنگره اين كشور، قصد دارند پيش‌‏نويسي قانوني را ارائه كنند تا سازمان مجاهدين خلق را از ليست سازمان‌‏هاي تروريستي دارند كه وزارت امور خارجه آمريكا آن را منتشر مي‌‏كند خارج كنند كه تصويب اين طرح، بحران موجود بين ايران و آمريكا را افزايش خواهد داد.
اين روزنامه با اشاره به اينكه "تام تانكيرودو" عضو جمهوري‌‏خواه مجلس نمايندگان از ايالت "كلرادو" كه بر تلاش‌‏ها براي تهيه پيش‌‏ نويس اين قانون نظارت دارد، نقش مهمي در كميسيون اطلاعات كنگره ايفا مي‌‏كند، مي‌‏افزايد: "باب فيلنر"، عضو دموكرات ايالت كاليفرنيا نيز به تانكيرودو پيوسته است.
تانكيرودو گفت: سازمان مجاهدين خلق نقش كمك‌‏كننده را براي آمريكا بازي كرد و شاخه سياسي آن به نام "شوراي ملي مقاومت ايران"، اولين گروهي بود كه وجود تأسيسات هسته‌‏اي ايران در اراك و نطنز را فاش كرد؛ آنان بهترين منبع اطلاعات درباره ايران محسوب مي‌‏شوند.
به نوشته الوطن، اين سازمان حدود سه‌‏هزار 500 عضو دارد كه در پادگان اشرف در مرز عراق با ايران مستقر هستند.
اين روزنامه مدعي است: "كالين پاول" وزير امور خارجه سابق آمريكا در توافقي با ايران تعهد داده بود اعضاي اين سازمان را در مقابل اعطاي ضمانت‌‏هايي مبني بر عدم پيگرد آنان به استثناي حدود 20تن از سران آن كه احكام سبكي مانند حبس شامل آنان خواهد شد، به ايران بازگرداند اما جناح‌‏هاي ديگر در دولت آمريكا، توافق پاول در پايان سال 2003 ميلادي با ايراني‌‏ها را به شكست كشاندند.

رئيس شوراى شهر اعلام كرد:حضور اعضاى شوراى شهر با حفظ سمت در دولت منع قانونى ندارد!

شرق-ثمانه قدرخان: پس از تصويب استعفاى محمود احمدى نژاد از شهردارى تهران رئيس شوراى شهر اعلام كرد: «حضور اعضاى شوراى شهر به طور همزمان در كابينه دولت و شوراى شهر منع قانونى ندارد اما از لحاظ عملكردى و فرصت جاى بحث دارد.» ديروز رئيس شوراى شهر تهران در جمع خبرنگاران عنوان كرد: «استعفاى دكتر احمدى نژاد به تصويب اكثريت آراى اعضاى شوراى شهر رسيد.»
مهدى چمران با اشاره به اينكه احمدى نژاد در جلسه ديروز حضور داشته است تا استعفاى كتبى خود را به اعضاى شوراى شهر ارائه كند توضيح داد: «در اين جلسه راى كتبى براى تاييد سرپرست موقت شهردارى كه على سعيدلو است توسط اعضاى شوراى شهر جمع آورى شد.»
هر چند طبق گفته عليزاده طباطبايى حقوقدان و عضو نخستين شوراى شهر تهران عضويت همزمان اعضاى شورا در هيات دولت و فعاليت در شوراى شهر منع قانونى نداشته و امكان پذير است اما چنين حركتى از يك سو خبر از كمبود افراد در انتخاب كابينه براى رئيس جمهور منتخب دارد كه وى را ملزم به بهره مندى از اعضاى شوراى شهر در كابينه هيات دولت مى كند. از ديگر سو چنين اصرارى در گزينش اعضاى هيات دولت از ميان اعضاى شوراى شهر تهران خطرسنجى اين گروه را در بيرون كشيدن اعضاى هم ائتلاف خود نشان مى دهد كه با خروج يكى عضوى از جريان مخالف وارد اجماع حداكثرى آبادگران شورا مى شود. بنابراين يكدستى دولت، مجلس و شورا در معادلات اين گروه برهم مى خورد. آنان كه مبتلاى فعاليت هاى موثرند توان تحليل چنين پيش بينى جانبدارانه اى از سوى شوراى شهر و رئيس جمهور منتخب را داشته و آن را هم راستاى سياست هاى تماميت خواهى مى دانند نه آنچه در شعارهاى تبليغاتى تحت عنوان گشايش عرصه براى تمام فعاليت ها و ظرفيت ها طرح شده است.
اشرف بروجردى معاون امور اجتماعى و شورا هاى وزارت كشور نيز در گفت وگو با «شرق» تصريح كرد: «اعضاى شوراى شهر بر عهده گرفتن چنين مسئوليتى را مغاير با ادعا هاى پيشين خود مطرح مى كنند. چه پيش از اين مدعى بودند تمام وقت خود را صرف انجام كار هاى شهر تهران و شورا مى كنند.»وى همچنين با اشاره به پيچيدگى هاى شهر تهران و مشكلات و معضلات بسيار آن تصريح كرد: «اعضاى شوراى شهر كه براساس پيچيدگى هاى شهر تهران مجبورند چندين كميسيون و جلسه در هفته داشته باشند به صورت عام نخواهند توانست دو مسئوليت را در كنار هم پذيرا بوده و به انجام رسانند. البته اين ادعاى پيشين آنها است كه حتى زمان آغاز به كار خود در خصوص آئين نامه مربوط به تشكيلات شوراى شهر و تركيب كارى و جلسات تقاضا داشتند كه آنها را با ساير شهرها متمايز تعريف كنيم. چون مدعى بودند تهران به دليل پيچيدگى زمان بيشترى مصروف خود مى كند.»وى ادامه داد: «شهردارى تهران سالانه هزار و ۴۰۰ ميليارد تومان درآمد دارد كه بايد توسط شوراى شهر، مديريت و برنامه ريزى شده و در خصوص آن تصميم گيرى شود كه بعيد به نظر مى رسد اعضاى شوراى شهر بتوانند هر دو مسئوليت را با هم انجام دهند.»اشرف بروجردى در ادامه با اشاره به اين موضوع كه تهران از لحاظ تنوع موضوعات و مشكلات همچون يك كشور است توضيح داد: «چنين پيشنهادى از نظر قانونى منع ندارد ولى نقض غرض است چرا كه آن كسى كه وزير مى شود وظايفى بر عهده دارد كه نمى تواند وقت خود را با شورا هماهنگ و تقسيم كند.شوراى شهر تهران موظف است تمام وقت خود را مصروف تهران كند و چنين اتفاقى عملاً اجرايى نيست.»معاون امور اجتماعى و شورا ى وزارت كشور در ادامه با خاطرنشان كردن خلط مباحث كارى در حيطه وظايف تعريف شده براى اعضاى شوراى شهر تهران تصريح كرد: «چنين عملكردى شايد در حيطه قانون بگنجد ولى نه در تمام موارد. براى نمونه در خصوص سمت هايى همچون فرماندارى، استاندارى و وزارت كشور جاى شبهه دارد.»
وى با تشريح وجاهت قانونى يا غيرقانونى اين تصميم رئيس جمهور منتخب و اعضاى شوراى شهر گفت: «مجموعه هايى همچون فرماندارى، استاندارى و حتى وزارت كشور مجموعه وظايفى در خصوص شورا دارند كه در سطوح بالادستى قرار گرفته و بايستى نظارت بر نحوه عملكرد و مصوبات شورا داشته باشند بنابراين در دست داشتن چنين سمت هايى در بدنه عملاً امكان پذير نيست كه يكى ۹۰ ميليارد تومان هزينه منوريل (قطار هوايى) است و تاكنون شوراى شهر تهران به اين تخلف پاسخ نداده.» وى با اشاره به شعار هاى رئيس جمهور منتخب و اعضاى شوراى شهر تهران در خصوص گشايش عرصه هاى مديريتى و فعاليت ها براى همه گروه ها عنوان كرد: «اين عملكرد شورا با شعارهاى دولت جديد آنها تطابق ندارد چه آنها به باز كردن عرصه براى همه فعاليت ها و ظرفيت ها معتقد بودند ولى چنين حركتى تماميت خواهى اين گروه را اثبات مى كند.» وى از الزام تشكيل جلسات اعضاى شورا در محل شوراى شهر سخن گفت. در جلسه ديروز اما مهدى چمران از اطلاعيه دفتر رئيس جمهور منتخب خبر داد و گفت: «اطلاعيه اى از سوى دفتر رئيس جمهور منتخب در خصوص ارائه ليست هاى گوناگون براى حضور افراد مختلف در كابينه اعلام شده كه در اين زمينه هيچ تصميم گيرى صورت نگرفته و همه آنها گمانه زنى است.»وى همچنين گفت: «در صورتى كه يكى از اعضاى شوراى شهر به علت حضور در كابينه استعفا دهد عضو على البدل جايگزين مى شود.»

پيشنهاد باهنر براى برگزارى رفراندوم جهانى!





شرق:محمدرضا باهنر راه یافته كرمان و نايب رئيس مجلس پيشنهاد كرد به منظور روشن شدن مقبوليت نظام هاى سياسى موجود در دنيا يك رفراندوم جهانى برگزار شود.باهنر ديروز در آغاز جلسه علنى مجلس با استقبال از پيروزى «محمود احمد ى نژاد» در انتخابات اخير رياست جمهورى به بررسى تاريخى حادثه هفتم تير در سال ۱۳۶۰ پرداخت و گفت: «هفتم تيرماه و حادثه دلخراش آن يكى از روز هاى به يادماندنى و اوج مظلوميت نظام جمهورى اسلامى ايران است.» وى افزود: «هفتم تيرماه يكى از حلقه هاى زنجيره ترور ها در سال هاى اول انقلاب بود و نهال درگيرى عميق و مخالفت تفكرات ليبراليستى در مقابل اصولگرايى و خط امام (ره) محسوب مى شود. جبهه مخالف خط امام (ه) و مخالفت با اصولگرايى طيف وسيعى از مخالفين نظام را از توده اى هاى وابسته به حزب كمونيست شوروى سابق تا ليبرال هايى كه دل در گرو ابرقدرت غرب داشتند دربرمى گرفت. اين جبهه ضدانقلاب را راهبرى مى كرد و منافقان وطن فروش و فرقانى هاى منحرف شاخه نظامى اين جبهه بودند.» رئيس فراكسيون اصولگرايان مجلس تصريح كرد: «جمهورى اسلامى ايران با دو بال جمهوريت و اسلاميت خود مردم سالارى دينى را در پايان قرن بيستم نهادينه كرد و عمق كينه تئورى پردازان دموكراسى ليبرال نيز از همين رو است.»باهنر گفت: «هنوز سردمداران كاخ سفيد انتخابات در كشور ها را به شرط دفاع از ليبراليست قبول دارند، به همين دليل با بسيارى از حكومت هاى انتخابى دنيا مخالفت مى كنند و به مردم قهرمان ايران هم توصيه مى كنند در انتخابات شركت نكنند و بعد از حادثه شگفت انگيز ۲۷ خرداد و پس از آن ۳ تير و صحنه هاى باشكوهى كه تبلور جمهوريت و اسلاميت بود، باز خود را از تب و تاب نمى اندازند و جمهوريت مردم مسلمان ايران و حضور در انتخابات را به دليل حاكم نبودن مكتب ليبراليست محكوم مى كنند و مى گويند اين نوع انتخابات را قبول ندارند.» نايب رئيس مجلس آنگاه به طرح پيشنهاد خود براى برگزارى رفراندوم جهانى پرداخت و گفت: «اگر آنها از دموكراسى دفاع مى كنند، فقط دموكراسى از نوع ليبراليستى آن را قبول دارند. همانگونه كه يكى از مسئولان نظام جمهورى اسلامى اعلام كرده بود. آمادگى داريم كه جمهوريت و مقبوليت صحبت هاى سردمداران كاخ سفيد با محبوبيت و مقبوليت تئورى هاى پايه اى نظام جمهورى اسلامى ايران را در منطقه خاورميانه و بسيارى از كشور هاى دنيا به رفراندوم بگذاريم تا ببينيم كدام حرف مقبول افكار عمومى دنيا است.»

راهیافته مشهد: پيروزى احمدى نژاد محصول اقتضاى نظام آفرينش بود




شرق: محمدرضا فاكر راهیافته مشهد و رئيس كميسيون اصل نود مجلس در نطق پيش از دستور خود در جلسه علنى ديروز مجلس گفت: همانگونه كه نظام آفرينش اقتضا كرد مسلمانان درصدر اسلام در جنگ بدر پيروز شوند و همانگونه كه نظام آفرينش اقتضا كرد انقلاب اسلامى به پيروزى برسد در انتخابات اخير هم نظام آفرينش اقتضاى اين پيروزى را داشت. وى گفت اما اگر ما قدر اين پيروزى را كه خدا به ما عطا كرده است ندانيم آن را از كف خواهيم داد. وى گفت: محمود احمدى نژاد رئيس جمهورى منتخب به جناحى وابسته نيست و يك مسلمان متدين و بسيجى است.نماينده مشهد در مجلس تاكيد كرد: اگر آبروى اين دولت حفظ شد، آبروى اسلام حفظ شده است.وى اضافه كرد: اگر چوب لاى چرخ اين دولت گذاشته شود، آبروى اسلام را تضعيف مى كند و فرقى نمى كند كه رئيس دولت هاشمى رفسنجانى، خاتمى يا احمدى نژاد باشد، دولت، دولت اسلام است.فاكر در بخش ديگرى از سخنان خود گفت: در روزهاى اخير گاهى در گوشه و كنار به يكى از بزرگترين ذخاير انقلاب يعنى بسيج، حق ناسپاسى و ناشكرى مى شود، اگر كسى از بسيج سوء استفاده كرده است يا كسانى سوء استفاده كرده اند، اين دليل آن نمى شود كه ما اين نيروى بزرگ و اميد انقلاب و ذخيره مردم و نيروهاى مسلح كشورمان را دچار ركود و شكست كنيم.رئيس كميسيون اصل ۹۰ مجلس شوراى اسلامى تصريح كرد: بسيج فرزند امام است و بايد بماند

ابراز نگرانی سازمان حمایت از مدافعان حقوق بشر از وضعیت اکبر گنجی در زندان

-

ترجمه-امیر آذر:سازمان حمایت از مدافعان حقوق بشر که حاصل پیوند میان سازمان جهانی ضد شکنجه و نیز فدراسیون بین­المللی حقوق بشر است خواهان کمک و نجات جان اکبر گنجی شده است.

اتحادیه­ی دفاع از حقوق بشر برای ایران طی گزارشی اعلام کرده است که آقای اکبر گنجی، روزنامه­نگار برجسته­ی ایرانی که بیش از پنج سال در زندان اوین تهران در بند است اعتصاب غذای تازه­ای را آغاز کرده است.

بنابر اطلاعات دریافت شده در تاریخ 14 ژوئن 2005، یک هفته پس از آزادی موقت آقای اکبر گنجی که در تاریخ 30 می 2005 به قصد انجام معالجات پزشکی انجام گرفت به دستور آقای مرتضوی دادستان تهران، خانه­ی وی به منظور دستگیری مورد بازرسی قرار گرفت. روز بعد آقای گنجی خود را به زندان معرفی کرد. وی در روز 16 ژوئن 2005 که اعتصاب غذای خود را آغاز کرد و اکنون نیز در زندان انفرادی به سر می­برد.

به علاوه، وکیل وی خانم شیرین عبادی، برنده­ی جایزه صلح نوبل در سال2003 و دبیرکل مرکز مدافعان حقوق بشر نیز در تاریخ21ژوئن2005 اجازه­ی دیدار با وی را نیافت و هم­چنین مراتب نگرانی خود را نسبت به سلامت و جان آقای گنجی ابراز کرد.

پیشینه :

در روز 19 ماه می سال 2005 آقای اکبر گنجی روزنامه­نگار و از اعضای ] تحریریه­ی[ روزنامه­ی صبح امروز اعتصاب غذای نامحدودی را در اعتراض به زندانی شدن خویش و نیز پس از مذاکره با سه مقام زندان که به او وعده­هایی برای تحقق خواسته­های وی داده بودند آغاز کرد. اما روز بعد یکی از معاونان دادستان تهران وی را به دروغ­گویی متهم کرد و به خانواده­ی گنجی هشدار داد که دست از دروغ­گویی بردارند. این روزنامه­نگار به خانواده­اش گفت که تصمیم به اعتصاب غذای مجدد گرفته است و این بار تا آخر خواهد این اعتصاب را ادامه خواهد داد.

آقای گنجی به بیماری آسم مبتلاست و دچار کمردردهای جدی است و به همین دلیل پزشکان توصیه کرده­اند که وی باید هر چه سریع­تر بستری شود. با این وجود آقای گنجی در زندان امکان برخورداری از معالجه­ی مناسب را ندارد. به علاوه بر اساس قوانین دادرسی جزایی ایران، زندانی را می­توان پس از گذراندن دو سوم دوران محکومیت به قید التزام آزاد کرد. از یک سال پیش و در حالی­که گنجی مدت زمان لازم را گذرانده است، درخواست وکلای وی برای آزادی وی به قید التزام بی­نتیجه بوده است.

در روز 28 ماه می مقامات زندان یه آقای گنجی اعلام کردند که باید مورد معاینه­ی دو پزشک معالج که توسط خانواده­ی وی انتخاب شوند و وخامت وضعیت سلامت وی را تایید کنند قرار گیرد و به وی گفتند که در آن صورت وی امکان برخورداری از مرخصی را خواهد داشت. آقای گنجی باید به مدت یک هفته بستری می­شد. در روز 30 ماه می 2005 مقامات ایرانی تصمیم گرفتند که به طور موقت آقای گنجی را آزاد کنند تا بتواند مورد معالجات پزشکی قرار گیرد.
آقای گنجی در 22 آوریل سال 2002 در پی نوشتن چندین مقاله که طی آن­ها عده­ای از مقامات رژیم ایران از جمله هاشمی رفسنجانی رییس جمهوری سابق ایران و نیز وزیر پیشین اطلاعات متهم به شرکت در قتل دگراندیشان و روشنفکران در اواخر دهه­1980 کرده بود دستگیر شد.

آقای گنجی هم­چنین برای شرکت در کنفرانس برلن که درباره­ی انتخابات مجلس در ایران و اصلاحات دمکراتیک برگزار شده بود در آوریل 1998 دستگیر شد. در ژانویه 2001 وی به 10 سال زندان محکوم شد اما در ماه می 2001 دادگاه تجدیدنظر حکم دادگاه را یه شش ماه تقلیل داد. به هرحال در ژوئیه 2001 دیوان عالی کشور رای دادگاه تجدید نظر را به لحاظ اشکالات فنی نقض کرد و به جرم تهدید امنیت ملی و تبلیغ علیه نهاد های نظام اسلامی آقای گنجی را به شش سال زندان محکوم کرد.

آقای اکبر گنجی به رغم توصیه­های گروه تحقیق سازمان ملل در 27 ژوئن 2003، درباره­ی توقف بازداشت­های خودسرانه جمهوری اسلامی ایران همچنان در زندان انفرادی نگهداری می­شود. در این بیانیه از دولت ایران خواسته شده بود که از چنین بازداشت­های خودسرانه خودداری کنند.

اقدامات مورد درخواست:

لطفاً به مقامات ایران بنویسید و از آن­ها بخواهید:

یکم: به آقای گنجی اجازه دهد از معالجات پزشکی در خارج از زندان اوین برخوردار شود.

دوم: تحت هر شرایطی سلامت جسمی و روحی وی را تضمین نماید.
سوم: فوراً آقای گنجی را آزاد کنند.

چهارم: هر چه سریع­تر به تمامی اقدامات علیه مدافعان ایرانی حقوق بشر خاتمه دهد.

پنجم: خود را با مفاد اعلامیه­ی جهانی مدافعان حقوق بشر که در 9 دسامبر 1998 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسیده است هماهنگ نماید؛ به ویژه­ ماده­ی 1 آن که اشعار می­دارد " هر شخصی حق دارد به تنهایی یا بصورت دستجمعی برای اجرا و حمایت از حقوق بشر و آزادی­های بنیادین در سطوح ملی و بین­المللی تلاش کند" و نیز ماده­ی 2-12 که تصریح می­کند " دولت باید تمامی تدابیر لازم را به کمک مقامات ذیصلاح برای حمایت از همه­ی افراد در مقابل خشونت­ها، تهدیدها، انتقامجویی­ها، ایجاد تبعیض بالفعل یا قانونی، اعمال فشار و یا هر گونه اقدام خودسرانه و برای حصول به حقوق مشروع مصرح در اعلامیه­ی حاضر به کار گیرد."

ششم: عمل به مفاد اعلامیه­ی جهانی حقوق بشر و سایر بیانیه­های بین­المللی که توسط خود جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شده است.


Addresses:

- Leader of the Islamic Republic, His Excellency Ayatollah Sayed Ali Khamenei, the Presidency, Palestine Avenue, Azerbaijan Intersection, Tehran, Islamic Republic of Iran, Faxes: + 98 21 649 5880 / 21 774 2228 (ask fax to be forwarded to Ayatollah Khamenei), Email: webmaster@wilayah.org (on the subject line write: For the attention of the office of His Excellency, Ayatollah al Udhma Khamenei, Qom)

- President, His Excellency Hojjatoleslam val Moslemin Sayed Mohammad Khatami, the Presidency, Palestine Avenue, Azerbaijan Intersection, Tehran, Islamic Republic of Iran, Fax: + 98 21 649 588, E-mail: khatami@president.ir

- Head of the Judiciary, His Excellency Ayatollah Mahmoud Hashemi Shahrudi, Ministry of Justice, Park-e Shahr, Tehran, Islamic Republic of Iran, Fax: +98 21 879 6671, Email: Irjpr@iranjudiciary.com

- Minister of Foreign Affairs, His Excellency Kamal Kharrazi, Ministry of Foreign Affairs, Sheikh Abdolmajid Keshk-e Mesri Av, Tehran, Islamic Republic of Iran, Faxes: + 98 21 390 1999 (number may be unreliable; please mark “care of the Human Rights Department, Foreign Ministry”), Email: matbuat@mfa.gov

- Ambassador Mohammad Reza Alborzi, Permanent Mission of the Islamic Republic of Iran, Chemin du Petit-Saconnex 28, 1209 Geneva, Switzerland, Fax: +41 22 7330203, E-mail: mission.iran@ties.itu.int


Geneva - Paris, June 24, 2005

Kindly inform the Observatory of any action undertaken quoting the code number of this appeal in your reply.

The Observatory, a FIDH and OMCT venture, is dedicated to the protection of Human Rights Defenders and aims to offer them concrete support in their time of need.

The Observatory was the winner of the 1998 Human Rights Prize of the French Republic.

To contact the Observatory, call the emergency line:
Tel and fax: FIDH : +33 (0) 1 43 55 20 11 / 33 1 43 55 18 80
Tel and fax: OMCT : + 41 22 809 49 39 / 41 22 809 49 29
E-mail : observatoire@iprolink.ch

شجاع پوریان ودلایل شکست اصلاح طلبان


مردمسالاري: شجاع پوريان، عضو فراكسيون اقليت مجلس گفت: متاسفانه ما به كناره گيري و انزواطلبي بزرگان اصلاح طلب كه محل اجماع مردم بودند – مهندس موسوي- از يك سو و تكنوازي كانديداهاي اصلي و حاميان آنان برمي‌گردد. آنان بي‌اعتنا به همه خير انديشي‌ها بر اين باور بودند كه با تكروي و استعفا از ديگران مي‌توانند در اين كارزار ملي سربلند بيرون بيايند.

نامه سرگشاده فرزند مهدي كروبي به وزير اطلاعات


همبستگي: نامه سرگشاده محمدتقي كروبي فرزند مهدي كروبي به وزير اطلاعات گفت: در روزهاي اخير سخناني به نقل از جنابعالي در رسانه ها و خبرگزاري ها در واكنش به مصاحبه مطبوعاتي آقاي كروبي منتشر شده است كه معتقدم عدم پاسخگويي به آنها مي‌تواند شائبه‌هايي را براي هميشه در اذهان باقي بگذارد. آنچه در مصاحبه مطبوعاتي آقاي كروبي مطرح شد، واكنش به حركت‌هاي مراكز دولتي و مجموعه نظرسنجي‌هاي وزارت اطلاعات و يا مراكز منتسب به آن وزارتخانه در ماه‌هاي منتهي به انتخابات بوده است. نظرسازي‌هاي منتشر شده هدف مشتركي را دنبال مي‌كردند و آن اقبال بالا به يك كانديدا و عدم اقبال مردم به كانديداي ديگر بوده است. به رغم آثار تخريبي نظرسازي فوق الذكر در روحيه بخش قابل توجهي از مديران، نتايج انتخابات گواه اين واقعيت بود كه نظرسازي‌ها در راستاي هدف خاص تهيه و در سطح وسيع توزيع مي‌شدند.

دستگيرى برخى از متهمان انتخاباتى قم





ایران: دادستان عمومى و انقلاب استان قم از دستگيرى ۵ نفر در رابطه با انفجار بمب هاى صوتى در روزهاى انتخابات خبر داد. عبدالرضا نعمت اللهى كه ديروز به مناسبت هفته قوه قضاييه در جمع خبرنگاران سخن مى گفت، افزود: در رابطه با انفجار بمب هاى صوتى ۱۸خرداد ماه در قم، پنج نفر مظنون توسط نيروى انتظامى دستگير شده اند و پس از انجام تحقيقات مقدماتى جهت بررسى سوابق به اداره اطلاعات معرفى شده اند. وى خاطرنشان كرد: اين انفجارها ماهيتاً با انفجار هاى اهواز متفاوت بوده است. وى افزود: اولين پرونده مربوط به دو نفر بود كه مشغول پخش شب نامه عليه يكى از كانديداها بودند كه چون از طلاب علوم دينى بودند، در دادسراى ويژه روحانيت، به جرم آنان رسيدگى مى شود. وى اضافه كرد: در پرونده ديگرى، افرادى اطلاعيه ها و جزوه هايى در ۱۱ صفحه تحت عنوان «كارنامه اقتصادى دوران سازندگى» عليه يكى از كانديداها پخش مى كردند كه در اين رابطه، براى دو نفر، قرار مجرميت صادر شد. نعمت اللهى در بخش ديگرى از سخنانش، با اشاره به ايجاد تشنج در برنامه سخنرانى بهزاد نبوى در ستاد تبليغاتى دكتر معين اظهار داشت: پس از ديدن فيلم اين سخنرانى، براى هشت نفر، قرار مجرميت و براى سه نفر، قرار منع تعقيب صادر شد. چهار نفر نيز چون طلبه بودند، از سوى دادسراى عمومى و انقلاب، قرار عدم صلاحيت صادر شد تا در دادسراى ويژه روحانيت به پرونده آنان رسيدگى شود.

Tuesday, June 28, 2005

رئيس قوه قضاييه:خاتمى گره گشا بود


ايران: آيت الله سيد محمود هاشمى شاهرودى رئيس قوه قضاييه صبح ديروز در گردهمايى سراسرى قوه قضاييه با تشكر از سيد محمد خاتمى وى را رئيس جمهورى عزيز، بزرگوار و محبوب ملت خطاب كرد و گفت: از زحمات و عنايات رئيس جمهورى در دوره اى كه گذشت تشكر مى كنم. نقش حمايتى خاتمى و نقشهاى هدايتى و تعامل بسيار خوب و كارگشا و گره گشا و تفاهمى كه ميان اين دو قوا وجود داشت باعث شد ما به موفقيت هايى دست پيدا كنيم.
به گزارش ايسنا رئيس قوه قضاييه با بيان اينكه در دوره اول رياست خود در قوه قضاييه بر توسعه قضايى تلاش بسيارى شده است، گفت: توانسته ايم زيربناهاى توسعه قضايى مطلوب را پايه ريزى كنيم. البته فضائل و دستاوردهاى دو دوره رياست جمهورى آقاى خاتمى فراتر از بحث قوه قضاييه است اما در اين بخش هم بسيار نقش آفرين بوده اند. افكار، انديشه ها و تعاملات مشتركى كه انجام شد و همچنين رابطه شخصى و دوستانه اى كه بنده با ايشان داشتم سبب شد كه در عرصه خدمتگزارى و در رأس اين دو قوه كارهاى بسيارى صورت گيرد. وى انتخابات ۲۷ خرداد و سوم تير را حماسه اى بسيار باعظمت و باشكوه دانست و گفت: اين انتخابات پيامهاى بسيار زياد، زيبا و مهمى را به جهانيان، ملت ايران، كشورهاى منطقه و استكبار جهانى ارائه داد.
وى با تبريك انتخاب رئيس جمهور جديد، ابراز اميدوارى كرد كه دكتر محمود احمدى نژاد در اين تجربه جديد از دستاوردهاى عظيم دوره هاى گذشته استفاده كند و ارزنده است كه براى عملياتى شدن برنامه هايى كه رئيس جمهور منتخب ارائه كرده است، برنامه ريزى هاى دقيقى صورت گيرد كه اين برنامه ريزى نيازمند استفاده از تجربيات گذشته خواهد بود. رئيس قوه قضاييه پيشبرد اهداف را با رويكرد افكار و انديشه هاى اجرايى دكتر احمدى نژاد و تجربه ايشان در شهردارى تهران و رسيدگى به حقوق شهروندى و خدمات شهرى خوب دانست و گفت: اميدواريم ايشان با زيركى و تسلطى كه بر مبانى و ارزشهاى اصلى انقلاب دارند، بتوانند دستاوردهاى جديدى براى نظام، كشور و ملت داشته باشند.
وى با تأكيد بر توسعه قضايى در كنار توسعه سياسى، اقتصادى و فرهنگى خاطرنشان كرد: خوشبختانه اين ادبيات حقوقى جاى خود را باز كرده است و به عنوان يك واژه حقوقى در نوشتارها و گفتمانهاى حقوقى مطرح است.
هاشمى شاهرودى با اشاره به اصول توسعه قضايى، تصريح كرد: اين اصول برگرفته از فقه اسلام، قانون اساسى و تجربه هاى پيشرفته قضايى و حقوقى بشر است كه محورهايى مانند رويكرد بشرگرايانه و توجه به حقوق عامه و حقوق شهروندى در امر قضاوت، سياست قضازدايى و احياى نهادهاى شبه قضايى و مدرن، جرم زدايى و اصلاح سياستهاى كيفرى، اصلاح ساختار و تشكيلات قضايى در جهت سرعت و سهولت دستيابى به عدالت قضايى، استفاده از روشهاى علمى و مدرن و فناورى در مديريت قضايى، ارتقاى سطح دانش و مديريت كارمندان و همچنين صيانت و حفظ حريم قضات مى باشد. وى اطاله دادرسى را بسيار رنج آور دانست و به تصويب لوايحى براى كاهش معضل اطاله دادرسى اشاره كرد.
رئيس قوه قضاييه به بخشنامه هاى صادره از سوى دستگاه قضايى براى حل مشكلات اين دستگاه اشاره كرد و افزود: اين بخشنامه ها توصيف و توضيح قانون هستند و حكم خود قانون را ندارند. شاهرودى در بخش ديگرى از سخنان خود به تبعات بد زندان و حبس در جامعه و خانواده فرد زندانى اشاره كرد و گفت: بحث توجه به حقوق انسانها مورد توجه است، چه در منابع دينى، فقهى و قانونى ما. آداب القضا نكاتى را مشخص مى كند كه در آن به حقوق شهروندى توجه بيش از حد شده است.
رئيس قوه قضاييه با بيان اينكه در بخش جلب ها و بازجويى مشكلات زيادى داشته ايم كه بر خلاف مسائل اسلامى است، گفت: ضابط، داديار و دادستان موظف به رعايت حقوق مردمند. ما به دنبال نظام قضايى و سياست قضايى بشرگرايانه و حافظ حقوق انسانها هستيم. وى در پايان تأكيد كرد: اسلام به كرامت انسانها و حقوق شهروندى اهميت قائل شده و محور اصلى توسعه قضايى بحث حقوق شهروندى است.

راهيافته اصفهان: ديوارعفاف خواسته‌ ماست

راهيافته اصفهان يكي از مطالبات مجلس هفتم از دولت آينده را برخورد با بدحجابي زنان و دختران دانست.

به گزارش ايسنا، حجت‌الاسلام محمدتقي رهبر در جمع خبرنگاران گفت: «طبق قانوني كه 17 سال پيش به تصويب مجلس رسيده، توليد، عرضه، فروش و پوشيدن لباس مبتذل و خلاف شرع ممنوع است. اين قانون در سال‌هاي گذشته اجرا نشد و هيچ ‌كس با آن برخورد نكرد. من يك ماه پيش نامه‌اي را در اين زمينه به رييس ‌جمهور نوشتم و به او گفتم كه همه ما براي امر به معروف و نهي از منكر مسووليم.»

عضو كميسيون فرهنگي افزود: «امروز اين منكر مشهود شده است. ما خجالت مي‌كشيم در مملكت اسلامي برخي از زنان و دختران اين‌گونه رها شده‌اند. اگر اينها همين نيم وجب دستمالي را كه روي سرشان است بردارند، كسي نيست كه به آنها حرفي بزند. به نظر من تقصير شده است و دولت فعلي هم بايد پاسخگوي قصور خود باشد.»

راهيافته اصفهان در پاسخ به اينكه اگر دولت آينده به اين درخواست توجهي نكرد چه خواهد شد، گفت: «از او مطالبه مي‌كنيم. آقايان شعارهايي دادند و اين اميدواري را داريم كه شعارها عملي شود.»

وي ادامه داد: «انتظار ما اين است كه فرهنگ اسلامي احيا و نواقص فرهنگي برطرف شود. فرهنگ ما بطور كلي مساله‌دار است و اين مسائل نيازمند نقد است.»

رهبر افزود: «بايد در فضاهاي فرهنگي و آموزشي اصلاحات لازم انجام شود. نهادهاي فرهنگي از وجود عناصر ناسالم پاك شوند و در جهت رشد و تعالي فرهنگ انقلاب و اسلام كار شود.»

عضو كميسيون فرهنگي خاطرنشان كرد: «ما به يك انقلاب فرهنگي نياز داريم. فرهنگ ما به تدريج رو به استحاله مي‌رود و از فرهنگ اسلام تهي مي‌شود. تصور مي‌كنم دولت آينده پاسخگوي اين خواسته باشد.»

وي در پاسخ به سوالي درباره‌ وضعيت دانشگاه‌ها نيز گفت: «ما چيزي جز پياده شدن ارزش‌هاي اسلامي نمي‌خواهيم. دروس دانشگاه نياز به بازنگري دارند. فرهنگ اسلامي و انقلاب در دانشگاه‌ها ضعيف است. خروجي‌هاي دانشگاه‌ها با مباني انقلاب و اسلام چندان آشنايي ندارند.»

راهيافته اصفهان با اشاره به ديدار خود با برخي از استادان و روساي دانشگاه‌ها، گفت: «به آنها گفتم آيا شما نمي‌توانيد به دانشجو بگوييد لباست چسبان نباشد، شلوارت كوتاه نباشد يا آرايش نداشته باش؟»

رهبر، تشكيل خانه شادي، كلاس‌هاي موسيقي و اردوهاي مختلط دانشجويان را از ديگر مشكلات دانشگاهها عنوان كرد و گفت: «ساده‌انديشي است كه بگوييم يك عده دختر و پسر راحت در اين فضا مي‌روند و برمي‌گردند. بالاخره اين كارها در جامعه عوارض بد دارد.»

راهيافته اصفهان ادامه داد: «ديوار عفاف خواسته‌ ماست. حريم عفت در جامعه بايد محفوظ بماند. اين مخلوط شدن‌ها با ممكلت اسلامي ‌سازگار نيست.»

وي در خصوص فعاليت سياسي دانشگاه‌ها نيز ابراز عقيده كرد: «دانشگاه بايد سياسي فكر كند ولي تخريب، جبهه‌گيري، تبديل شدن جنبش دانشجويي به جنبش عليه نظام و يا پايگاه اپوزيسيون شدن صحيح نيست.»

روز پيش از دور دوم انتخابات؛ 3

عباس عبدي: مي دانم که کار از کار گذشته است!عباس عبدي در تايخ 30 خرداد، 3 روز قبل از دور دوم انتخابات طي نامه اي به عطريانفر، از نزديکان هاشمي رفسنجاني، تحليل خود را از شرايط موجود ارائه مي کند. وي صراحتا پيشنهاد مي کند که هاشمي به نفع کروبي از شرکت در دور دوم انصراف دهد. عبدي که اين تحليل را ظاهرا به درخواست عطريانفر نوشته است به دقت آنچه اتفاق افتاد را پيش بيني و به روشني دلايل پيروزي احمدي نژاد را تشريح کرده است. اخبار موثق حکايت از اراده هاشمي براي اين انصراف دارد، اما ممانعت رهبري نتيجه ديگري را بدنبال داشت. تحليل حاضر برخي از ابهامات اين انتخابات را روشن مي سازد

روزنامه جمهوري اسلامي هم از بي فرهنگي مبتني بر فشار و ارعاب درانتخابات نهم انتقاد كرد

جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با تاكيد بر "فرهنگ انتخابات" به عنوان اصلي ترين ركن يك انتخابات سالم آورده است: آنچه در جريان انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري رخ داد، چه در مرحله اول و چه در مرحله دوم، دور از شأن جامعه اسلامي و انقلابي ايران بود. در اين انتخابات، ظلم‌هاي زيادي صورت گرفت. ظلم به نظام، ظلم به كانديداها و ظلم به مردم. سياه نمايي ها و انكار عملكرد درخشان نظام جمهوري اسلامي ظلم فاحشي به نظام بود كه در سطح گسترده اي صورت گرفت. بد اخلاقي ها و تخريب چهره خدمتگزاران نظام به جرم اينكه وارد عرصه انتخابات شده اند، ظلم به كانديداها بود. ظلم به نظام و ظلم به كانديداها هر دو ظلم به مردم است، زيرا مردم را نسبت به عملكرد نظام و عملكرد خدمتگزاران نظام دچار ترديد و بدبيني مي‌كند. بد اخلاقي ها در گذشته نيز وجود داشت، اما اين بار دو تفاوت اساسي موجب نگراني شديد دلسوزان انقلاب و نظام گرديد. اول آنكه تخريب ها و بد اخلاقي ها بسيار گسترده تر و زشت تر بود و دوم آنكه تخريب ها از محدوده خود كانديداها گذشت و تبديل به تعرض نسبت به بزرگان علم و اخلاق و معنويت و علماي بزرگي همچون آيت ا... جوادي آملي و ديگر علما به جرم ابراز نظر درباره كانديداي اصلح شد. علاوه بر اينها فشارهايي كه بر طرفداران كانديداها توسط گروه خاص در اين دوره وارد شد، عرصه را بر كساني كه مي‌خواستند آزادانه نظر بدهند و به آنچه تشخيص مي‌دهند عمل كنند تنگ كرد و فضاي ناسالمي به وجود آورد كه هيچ وجه در خور شأن و منزلت نظام جمهوري اسلامي و يك جامعه مبتني بر معنويت و آرمان‌ها و ارزشها نبود. انتخابات رياست جمهوري گذشت و رئيس جمهور آينده نيز انتخاب شد، اما آنچه بر جاي ماند كه اگر فكري به حال آن نشود جامعه ما را به شدت تهديد مي‌كند همين بي فرهنگي مبتني بر فشار و ارعاب است. در اين انتخابات، كيفيت فداي كميت شد در حالي كه آنچه شايسته نظام جمهوري اسلامي است، تأمين كميت و كيفيت با همديگر است.

مقابله دولت بوش با ايران به سبك مقابله با القاعده

روزنامه جوان به نقل از واشنگتن پست نوشت: دولت بوش، در حال طراحي اقداماتي جديد است كه سرمايه هاي آمريكايي هر كسي را كه با شركت هاي ايراني، كره شمالي و سوريه تجارت كند، هدف قرار دهد. اين اقدامات جديد، به طور ويژه، شركت هاي روسي و چيني را تحت تأثير قرار مي دهد. مقامات آمريكايي، اميدوارند بوش پيش از حضور در نشست گروه هشت كه روز يكشنبه آينده در اسكاتلند برگزار مي‌شود، طرح را به امضا برساند. اجراي اين امر تا حدي مانند اقداماتي خواهد بود كه دولت، اندكي پس از حملات تروريستي 11 سپتامبر عليه سرمايه هاي القاعده اتخاذ كرد.

مصباح يزدي: احمدي نژاد تنها كانديدايي بود كه طرح دولت اسلامي را مطرح ساخت

صبح اقتصاد: مصباح يزدي، در ديدار با عشرت شايق، فاطمه آليا، خواهر محمود احمدي نژاد گفت: به رغم آنكه احمدي نژاد، يك فرد دانشگاهي بود، بهترين شعارهاي ديني و مكتبي را مطرح كرد، در حالي كه برخي آقايان كه خود روحاني و يا از بيوت روحانيون بودند، اصلا سخني در اين باره مطرح نكردند. خداوند ايشان را ذخيره اي براي امروز جامعه ما قرار داد. احمدي نژاد، تنها كانديدايي بود كه طرح دولت اسلامي را مطرح ساخت. برخي كانديداها، گمان مي بردند كه دين در ميان مدرم جايي ندارد و تنها به حرف هاي مدرن و مذاكره با آمريكا و آزادي به معناي خاص مي پرداختند كه اين شعارها، بسيار نااميد كننده بود.

قابل: خاتمي به اصلاح طلبان به خصوص اصلاح طلبان پيشرو، نزديك‌تر است

مردمسالاري: هادي قابل، عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت گفت: خاتمي، بايد وضعيت خود را مشخص كند كه آيا مي خواهد در عرصه سياست فعال باشد يا به يك شخصيت فرهنگي تبديل شود. اما طبق مصاحبه هايي كه داشته، عنوان كرده كه مي خواهد به عرصه علم و فرهنگ باز گردد. خاتمي، در تاريخ سياسي كشور از اثرگذارترين چهره هاي سياسي است. اگر خاتمي، بخواهد در عرصه سياست فعال باشد، ايشان به اصلاح طلبان به خصوص اصلاح طلبان پيشرو، نزديك‌تر است. اگر چه ممكن است اختلافاتي به جهت ديدگاه، روش‌ها و تاكتيك ها داشته باشد. به هر حال بايد آينده و تصميم شخصي خاتمي را ديد.

گزينه‌هاي وزارت اطلاعات دولت احمدي‌نژاد


رويداد:يك عضو شاخص فراكسيون آبادگران مجلس گفت: براي انتخاب گزينه وزارت اطلاعات در دولت احمدي‌نژاد يك تيم تخصصي مشغول مطالعه و رايزني است. وي تأكيد كرد انتخاب اين گزينه با هماهنگي نمايندگان اكثريت مجلس صورت مي گيرد تا در به...
يك عضو شاخص فراكسيون آبادگران مجلس گفت: براي انتخاب گزينه وزارت اطلاعات در دولت احمدي‌نژاد يك تيم تخصصي مشغول مطالعه و رايزني است. وي تأكيد كرد انتخاب اين گزينه با هماهنگي نمايندگان اكثريت مجلس صورت مي گيرد تا در به دست آوردن رأي اعتماد مجلس با مشكل مواجه نشود. وي افزود : وزارت اطلاعات گلوگاه مديريت كشور است و اگر گزينه‌اي ضعيف و ناكارآمد برگزيده شود دولت آينده كه قطعاً معارضان زيادي در داخل و خارج خواهد داشت با مشكلات عديده و پيچيده‌اي مواجه خواهد شد. لذا ضروري است وزارت اطلاعات دولت آينده با تكيه بر اصولگرايي نشانه اقتدار و اشراف دولت بر امور باشد و متجرأن و توطئه‌گران فرصت كارشكني و اخلال در امور دولت را نيابند.
وي در مورد گزينه‌هاي احتمالي وزارت اطلاعات تأكيد كرد تا كنون افراد مختلفي از ميان مجتهدان آگاه به مسائل اطلاعاتي و امنيتي مورد بررسي قرار گرفته‌اند كه شاخص‌ترين آنها حجت آلاسلام پورمحمدي، حجت‌الاسلام تائب و حجت‌الاسلام فراتي بوده‌اند. اين نماينده آبادگر تأكيد كرد اين به معناي آن نيست كه گزينه‌هاي ديگري قابليت بررسي ندارند و اميدواريم در يك ماه آينده به گزينه‌هاي مطلوب كه بتوانند با همه اركان نظام از رهبري دولت قوه قضائيه و مجلس هماهنگ باشند برسيم.

Monday, June 27, 2005

رضا خاتمي: در مقابل افراطي‌گري مي‌ايستيم


دبيركل جبهه‌ي مشاركت با آرزوي موفقيت براي احمدي‌نژاد گفت: هرجا پي‌گير منافع ملت باشند، با استقبال ما مواجه مي‌شوند و هرجا از پي‌گيري منافع ملت خارج شوند، با انتقاد به‌حق و مواضع شفاف ما مواجه خواهند شد.


به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمدرضا خاتمي طي سخناني در «همايش سپاس» براي تقدير از ياران مصطفي معين در ايام انتخابات اظهار داشت: با شور و شوقي كه اين‌جاست، استارت انتخابات آينده زده مي‌شود.


وي به حاميان مصطفي معين كه در طول انتخابات فعاليت داشتند، خسته نباشيد گفت و اظهار داشت: با دستان خالي و با فكري بلند به ميدان آمديد. كاري كه شما كرديد زير فشار موجود از سوي اقتدارگرايان و تحريمي‌ها و از سوي دوستان و دشمنان نشان‌دهنده‌ي بلوغي است كه جامعه پيدا كرده است.


وي خطاب به مصطفي معين گفت: شما در شرايطي قبول مسووليت كرديد كه ياس و نااميدي همه جا را فرا گرفته بود و امروز شاهد دستاوردهاي اين تلاش شما هستيم. شما اسوه‌ي مردمي بودن و ساده‌زيستي و عدالت‌خواهي بوديد كه هم خود نخواستيد و هم ما نتوانستيم اين چهره‌ي اصيل شما را به مردم نشان دهيم. شما نخواستيد از بيان حقايقي براي دلخوشي اقليتي چشم‌پوشي كنيد. خسته نباشيد ولي الان تازه اول كار است. ميليون‌ها نفري كه به شما راي دادند و ميليون‌ها نفري كه راي به شما را مي‌خواستند، چشم اميد به حركت شما يعني دموكراسي در داخل و صلح در جهان دارند. دست شما را مي‌فشاريم و اميدواريم همين راه را ادامه دهيد.


دبيركل جبهه‌ي مشاركت با قدرداني از همه مردم، به‌خصوص چهار ميليون نفري كه در دور اول به دكتر معين راي دادند و در دور دوم 10 ميليون نفري كه به هاشمي راي دادند، از آن‌چه كه همراهي كروبي و هاشمي در اعتراض به روند انتخابات خواند، تشكر كرد.


خاتمي گفت: براي آقاي احمدي‌نژاد هم آرزوي توفيق داريم. هرجا پي‌گير منافع ملت باشند، با استقبال ما مواجه مي‌شوند و هرجا از پي‌گيري منافع ملت خارج شوند، با انتقاد به‌حق و مواضع شفاف ما مواجه خواهند شد.


وي با بيان اين كه با قبول نتيجه‌ي انتخابات، براي پيشرفت كشور، تمام تلاش خود را خواهيم كرد و با واقع‌نگري وارد عرصه شده‌ايم ادامه داد: هرچند كه به بعضي اشتباهات خود اعتراف كرديم اما هدف اول ما جلوگيري از نابودي اساس جمهوريت بود. مي‌دانستيم برخي به دنبال انتخاب تداركاتچي هستند و ما تلاش زيادي در مقابله با اين مساله كرديم.


وي ادامه داد: از التماس كردن به مهندس موسوي براي حضور گرفته تا ارايه‌ي راه‌حل‌ها براي اجماع، و تلاش براي يافتن افراد ديگر كه مورد اجماع قرار گيرند هر كار مي توانستيم انجام داديم.


محمدرضا خاتمي تاكيد كرد: ما شكست خورديم ولي هر كانديداي ديگري بود چنين مي‌شد و ما مغلوب حزب پادگاني شديم كه به راحتي ياران خود را هم قرباني كرد اما ما با همان امكانات مالي كم توانستيم پا به پاي اين حزب پادگاني به پيش رويم. وي هم چنين با اشاره به آن چه ”تخلف سازمان‌يافته‌ي يك سازمان نظامي“ مي‌خواند، از ضعف ساختاري دولت كه توان مقابله با اين مساله را نداشت انتقاد كرد.


دبيركل جبهه مشاركت با ابراز اين عقيده كه دغدغه‌ي ناسالم بودن انتخابات در كنار همه‌ي دغدغه‌ها بايد در آينده مدنظر قرار گيرد، تاكيد كرد: در دور دوم انتخابات، مساله شكل ديگري داشت. در دو مرحله ما پيشنهاد انصراف را به آقاي هاشمي داديم اما دور دوم به جنگ فقر و غنا، اشرافي‌گري و ساده‌زيستي تبديل شد و نتيجه اين بود كه امروز شاهديم.


خاتمي تصريح كرد: همه‌ي اين موارد باعث نمي‌شود كه از ضعف خودمان غافل شويم. ترجمه نكردن دموكراسي به نان و سفره‌ي مردم ضعف ما بود. ما ادامه‌دهنده‌ي دوره‌ي هشت ساله‌ي اصلاحات بوديم و بايد پاسخگوي همه‌ي نقايص اين دوره، حتي آنهايي كه هيچ دخالتي در آن نداشتيم، مي‌بوديم. ضعف تشكيلاتي، بي‌وفايي برخي از دوستان و ... از جمله اين ضعف‌ها بود و كار جدي در اين زمينه در حال پي‌گيري است و خوب است كه از ديد مردم هم به مردم نگاه شود.


وي با اعتقاد بر اين‌كه مردم در اين دوره هم به تغيير راي دادند و راي آنها نارضايتي از سيستم بود، تصريح كرد: هنر كانديداي آنها اين بود كه با نفي بسياري از دستاوردهاي نظام و سياه‌نمايي و تكيه بر ناكارآمدي حكومت در سال‌هاي گذشته به پيش آمد انگار كه در اين سال‌ها همه‌ي فاسدان و غارتگران حكومت مي‌كردند و تنها ايشان است كه در مقابل همه‌ي ظلم‌ها ايستاده است؛ در حالي كه آدرس غلط داده بود. كسي كه وابسته به 70 درصد قدرت است، چنان در كنار مردم قرار گرفت كه مصداق تغييرخواهي آنها شد. حال چه زماني مشخص شود كه اين چگونه است بايد منتظر ماند و ديد.


وي با ابراز اين عقيده كه يكدست شدن حاكميت ريسك بزرگي است افزود: ما و مردم مشكلاتي خواهيم داشت اما هيچ چوبي لاي چرخ رييس‌جمهور نيست. اين عرصه‌ي يكه‌تازي، بهترين عرصه‌ي سراب يا واقعيت بودن شعارهاست و اميدواريم كه واقعيت داشته باشد.


وي گفت: آقاي احمدي‌نژاد قول ندادند روزنامه‌ها بسته نشود، آزادانديشان به زندان نروند، مردم در زندگي خود آزاد باشند، حريم دانشگاه‌ها و حوزه، دانشمندان و علما رعايت شود، خيابان‌ها جولانگاه مهاجمان به زنان، سينماها و كتابفروشي‌ها نشود. اينها را ما خودمان بايد بگيريم. ما از هر كار مثبتي دفاع مي‌كنيم اما در مقابل افراطي‌گري مي‌ايستيم.


وي نتيجه‌ي يكدست شدن حاكميت را عقب‌ماندگي و اقتدار دانست و گفت: ما نگران بسته شدن فضاي جامعه، انزواي جهاني، سكوت گورستاني در دانشگاه‌ها، صداهاي آزادي‌خواه و دگرانديش، انتخابات غيرآزاد، غيرعادلانه و غيرسالم هستيم.


وي گفت: فرزندان اصلاحات بايد به سرمايه‌هاي اصلي خود متكي باشند. سرمايه‌ي ما و جوهر وجودي ما آزادي‌خواهي و عشق به ميهن است، نه بودن در قدرت. سرمايه‌ي ما اجماع كم‌نظير در برابر افراطي گري در تمام طبقات اجتماعي است. ما بايد منسجم بمانيم و تشكل‌ها را تقويت و ائتلاف كنيم.


خاتمي اظهار داشت: ممكن است كه خطاها و اشتباهاتي داشته باشيم اما اگر فعال نباشيم، آنها همه‌ي سناريوها را اجرا خواهند كرد. مگر چند روز پيش نبود كه يوم‌الفصل را مطرح مي‌كردند؟ اما امروز از رحمت، وحدت، اعتدال، مستقل بودن و آزادي سخن مي‌گويند. اين نشانه‌ي پيشرفت ملتي است كه اعتدال و آزادي را مي‌خواهد.


دبيركل جبهه مشاركت اظهار داشت: ما مي‌توانيم كاري كنيم كه وزارت اطلاعات به محل قتل‌هاي زنجيره‌يي، وزارت ارشاد به پايگاه سانسورچيان و وزارت نفت به مأمن رانت‌خواران تبديل نشود.


وي با تاكيد بر تدبر، تعقل و قانون‌گرايي گفت: ما قبلا هم در اوج قدرت، بيش از 30 درصد قدرت را در اختيار نداشتيم و امروز گمان مي‌كنيم كه حلقه‌هاي رنگين حاكميت به يك رنگ تبديل شده اما ما جامعه‌ي پويا، آگاه و خواهان تغيير داريم و اجماع امروز ما محصول آگاهي مردم و نخبگان خواهد بود.


وي تاكيد كرد: ما بايد مخاطبان خود را در همه‌ي اقشار قرار دهيم و از همه‌ي ابزارهاي ارتباطي استفاده كنيم. داشتن تريبون و روزنامه حق ماست و اگر اين را از ما دريغ دارند، از همه‌ي امكانات مدرن ديگر استفاده مي‌كنيم. ما هم‌چنان دموكراسي را تنها راه نجات ملت ايران مي‌دانيم و بايد ترجمان آن را در همه‌ي ابعاد زندگي مردم نشان دهيم. شرايط داخلي و بين‌المللي اجازه‌ي حاكم شدن افراطي‌گري را نمي‌دهد.


وي افزود: هرچند نسبت به آينده دغدغه داريم ولي افق‌ها را روشن مي‌بينيم و خميرمايه‌ي اصلاحات اجازه‌ي عقب‌گرد نمي‌دهد و در كنار ملت خود، براي روزهاي بهتر تلاش خواهيم كرد.

عبادي دركنفرانس همسر و وكلاي گنجي: وضعيت موكلم بحراني است



------------------------------

كنفرانس مطبوعاتي "معصومه شفيعي" همسر اكبر گنجي، "دكتر مولايي" و "شيرين عبادي" وكلاي گنجي عصر روز گذشته برگزار شد.


به گزارش ايسنا، در اين كنفرانس شيرين عبادي ضمن ابراز نگراني از وضعيت جسمي اكبر گنجي، وضعيت جسمي وي را بحراني خواند و افزود: موكل من علي‌رغم اينكه در وضعيت بحراني از نظر جسمي به سر مي‌برد به دليل اعتصاب غذا طبق حكم كميته‌ي انضباطي ممنوع‌الملاقات شده است و با توجه به وضعيت جسمي گنجي ادامه‌ي اعتصاب غذا براي ايشان نگران كننده است.


شيرين عبادي ضمن اعتراض به عملكرد يك روزنامه مبني بر چاپ اطلاعيه‌ي بخشي از دستگاه قضايي كه در آن اعلام شده بود گنجي و زرافشان از حال عمومي خوبي برخوردار هستند و ممنوع‌الملاقات نيستند و غذا هم مي‌خورند، گفت: من به عنوان وكيل گنجي نتوانستم ايشان را ملاقات كنم. زرافشان به دليل عمل جراحي كليه تحت مداوا با سرم قرار گرفته. من توانستم ايشان را ملاقات كنم اما تا جايي كه ما اطلاع داريم گنجي هنوز در اعتصاب غذا به سر مي‌برد.


همسر اكبر گنجي نيز در ادامه‌ي اين برنامه گفت: برخلاف آنچه كه در اطلاعيه‌ي ياد شده، عنوان شده و روزنامه‌ي [...] يكشنبه (‌٥/٤/٨٣) آن را چاپ كرده، محمود سالاركيا معاون دادستان تهران به خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفته است كه اعتصاب غذا تخلف است و جرم محسوب مي‌شود بنابراين گنجي طبق حكم كميته‌ي انضباطي ممنوع‌الملاقات است و اطلاعيه‌ي دادستان تهران مبني بر سلامتي گنجي و شكستن اعتصاب غذاي او بدون چاپ نوشته‌ي من كه در آن ذكر كرده‌ام كه گنجي در اعتصاب غذا به سر مي‌برد برخلاف قانون مطبوعات است.


وي با اعلام اين مطلب كه «در زندان افراد معتاد و قاچاقچيان مواد مخدر را در سلول گنجي مي‌برند» افزود: از اين كار براي ترساندن و آسيب رساندن به گنجي استفاده مي‌كنند كه توليد نگراني براي خانواده‌ي او مي‌كند.


"مولايي" وكيل گنجي نيز خبرنگاران را مورد خطاب قرار داد و گفت: «از آقاي گنجي چه خبر؟» اگر شما خبرنگاران در بي‌خبري هستيد، براي ما خبر خوبي نيست. اگر اطلاعي از وضعيت گنجي داريد خوشحال مي‌شويم كه بشنويم.


اين وكيل گنجي گفت: وقتي ما براي ملاقات به زندان رفتيم به ما گفتند كه ملاقات منوط به صدور مجوز دادستاني عمومي و انقلاب تهران است. ما براي ملاقات با گنجي بايد تشريفاتي غير از تشريفات عادي و طبيعي را طي كنيم كه خود نشان مي‌دهد كه به لحاظ مقامات زندان و مقامات قضايي پرونده‌ي گنجي شرايط عادي ندارد.


وي ادامه داد: از آنجا كه گنجي گفته بود تا زماني كه در بيرون از زندان در مقابل خبرنگاران غذا نخورم در اعتصاب غذا به سر مي‌برم ما نيز به عنوان وكيل تنها به موكلمان اعتماد داريم و سخنان هيچ گروه ديگري را با موكلمان جا به جا نمي‌كنيم.


وي گفت: من از آنجا كه نگران سلامتي گنجي هستم در ملاقات‌هايم با او به شكستن اعتصاب غذاي او اصرار داشتم اما ايشان قبول نكردند.

وكيل گنجي تاكيد كرد: دادستاني به لحاظ حقوقي مسوول حفظ سلامتي و جان زندانيان است.


شيرين عبادي در پاسخ به پرسش خبرنگاري مبني بر اينكه سازمان‌هاي بين‌المللي به جهت مسلمان بودن گنجي از حمايت وي خودداري مي‌كنند، گفت: گله شما از سازمان‌هاي بين‌المللي حقوق بشر درست نيست. زيرا آنها تا حد ابراز نگراني و در حد بيانيه‌ي حقوق بشر اعتراض خود را نشان داده‌اند. دنيا نسبت به سرنوشت گنجي بي‌تفاوت نيست. سازمان‌هاي بين‌المللي حقوق بشر صرف‌نظر از مذهب افراد وظايف خود را انجام مي‌دهند.

معين: اگر حقوق مردم مورد خدشه قرار گيرد ما سكوت نخواهيم كرد




---------------------------

مصطفي معين درهمايش «سپاس براي تقدير از ياران معين در ايام انتخابات» اظهارداشت:« اقتضاي اين نشست سراسر بيم و اميد، بيان مختصر راه و نگاه به آينده است. براي خداحافظي نيامده‌ايم؛ بلكه براي آغاز ديگري آمده‌ايم. براي اين آمده‌ايم كه آنچه در روندي غيرعادلانه دنبال مي‌كرديم را در روندي منطقي دنبال كنيم.»

به گزارش ايسنا، وي تاكيد كرد:« راه دشوار آزادي راهي نيست كه در اين چند روز آغاز شده باشد و با همين چند روز تمام شود.»

وي همچنين از احزاب و گروههايي كه از ابتدا و يا بعدا به او پيوستند و همچنين از «جواناني كه راه تازه‌اي را در اين انتخابات گشودند، از زنان و مردان فرهيخته ، عالمان روشن فكر، نخبگان همه اقوام و مذاهب، ستاد‌هاي انتخاباتي» و .... تشكر كرد.

وي خطاب به حاميانش گفت:« شما را بازنده تلاشي كه كرديد نمي‌دانم ، دستاوردهاي شما كه شعارهايتان را بدون ابهام، صريح و با تابوشكني بيان كرديد و از بيت المال براي انتخابات هزينه نكرديد و آرمانهايي چون دمكراسي، حقوق بشر و توسعه ، پيشرفت و اعتدال را انتخاب كرديد ناديده گرفته نمي‌شود.»

معين تصريح كرد:« ما در موقعيت اميد و امكان موفقيت قرار گرفتيم؛ اما نتوانستيم پيروز شويم و بايد با نقد اين حركت ، ضعف‌ها و نقاط قوت را بررسي كنيم.»

وي با اشاره به ضعفها و موانع مسير طي شده گفت:« فعليت نيافتن به موقع ظرفيت هاي بالقوه و از طرف مقابل استفاده از ظرفيت قاهره‌اي كه دست آنها بود. دير كوشي گروه‌هاي فكري و دانشجويان و تلاش سازمان يافته از طرف مقابل براي ساماندهي آرا را نبايد ناديده گرفت. »

وي از احزاب و گروههاي حاميش خواست كه شرايط انتخابات را با منطق علمي بررسي كنند و ضعفها و محدوديت‌ها را بشناسند؛ نقاط قوت و امتيازات را بررسي و به ارزيابي تهديدات و فرصتها بپردازند.

وي افزود:« در موقعيت مناسب، آنچه در اين چهار زمينه با آن روبرو بوديم را خواهيم نوشت و خواهيم گفت.»

معين با اشاره به تشريح مواضعش در بيانيه‌هايي كه در 28 و31 خرداد صادر كرده بود اظهار داشت:« ما رسما خواستار تجديد نظر و به تعويق افتادن دور دوم انتخابات بوديم. در بيانيه‌ نخستم به مخدوش بودن نتيجه انتخابات كه حاصل تلاشي در ساماندهي آرا بود و همچنين كمرنگ شدن نقش مردم و تهديد جمهوريت و خطر حاكميت فاشيزم هشدار دادم و الان حضور گسترده مردم را تحسين مي‌كنم وبه انتخاب آنها احترام مي‌گذارم.»

وزير سابق علوم تحقيقات و فناوري گفت:« براي پيمودن راه دمكراسي دشواري هاي زيادي در پيش داريم اما در عين حال براي رييس جمهور آينده و دولت جديد آرزوي موفقيت مي‌كنم.»

وي تاكيد كرد:« با يك دست شدن حاكميت هيچ مقامي نمي‌تواند پاسخگو نباشد و همه بايد پاسخگوي مسووليتهاي خود باشند و كسي از پاسخگويي مبرا نخواهد بود؛ زيرا دولت آينده با بحرانهاي نه روز يك بار و سنگ اندازي مواجه نخواهد بود و اگر حقوق مردم مورد خدشه قرار گيرد ما سكوت نخواهيم كرد.»

وي با اشاره به انتخاباتهاي پيش رو از جمله انتخابات‌هاي خبرگان، مجلس و شوراي شهر تصريح كرد:« از اين كه توانستم مسئوليت شاق اجتماعي را انجام دهم و مردم را در مرحله‌اي از اميد و انگيزه رشد قرار دهم؛ خدا را سپاس گذارم و نسبت به فرور افتادن جامعه جوان ايران به دامان ياس ، انفعال، تحريم و نهادينه شدن نظارت استصوابي و نهادينه نشدن حقوق ملت و تضعيف نهادهاي مدني بيمناك هستم.»

وي با اظهار اميدواري نسبت نقاط قوت، فرصتها، عقلانيت و آرمان‌خواهي نسل جوان تصريح كرد:« در انتخابات نهم نوعي هوشياري در پيشبرد اصلاحات و گفتمان خاتمي به وجود آمد و حلقه‌اي از نخبگان پيش قدم شدند احزاب و جبهه‌هاي جديدي در حال تأسيس هستند و شبكه‌اي از نخبگان شكل گرفته و به يمن فعاليت‌هاي آنها و بهره‌گيري ازتواناييهاي جديد براي پيشبرد دمكراسي موفق خواهيم بود. من نيز در اين راه عضو كوچكي خواهم بود و متعهد به مشاركت فعال در غم و شادي هم يارانم هستم.»

معين گفت:« چك سفيد امضاي خود را به عنوان يار دبستاني و جوان باستاني تقديم شما خواهم كرد و براي شكل گيري جبهه دمكراسي و حقوق بشر كه مؤلفه اصلي آن احزاب و گروه‌هاي پايبند به ميثاق ملي هستند تلاش خود را ادامه خواهم داد. و خوشحالم كه از نعمت دوستاييهاي جديد و سرمايه‌هاي از حسن ظن برخوردار شدم. كار شما عاشقانه بود و من هم توانستم در بين شما عاشقانه كار كنم.»